رمان مائده...عروس خونبس

رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۴

4.7
(147)

پایش را با یک پارچه بست و باهم روی تخت نشستند

از بچه گی هروقت زمین میخورد زانو هایش خون می امدند
همیشه زانو هایش پره خون بود!

به مرد روبرویش خیره شد که قلیان میکشید و در فکر بود

_میشه دیگه نکشی!؟

_چرا نکشم؟ وقتی قلیون میکشم آروم میشم…

_ضرر داره

_اهمیتی نداره….
من همیشه میکشم، هیچ کسم نمیتونه جلومو بگیره!

منظور حرفش این بود حرفات واسم مهم نیست و به تو هم هیچ ربطی نداره!

یعنی اگر الهه هم بود، اینطور جوابش را میداد!؟

از جا بلند شد و خواست به سمت انباری برود

_کجا!؟

_برم بخوابم خستم

_بریم تو اتاق من

شوکه گفت
_چی؟

از جایش بلند شد و روبروی مائده ایستاد
_گفتم بریم تو اتاق من!

منظورش را به خوبی میفهمید…
دوست نداشت از کسی که هیچ احساسی به او ندارد، و این حس یک طرفه هم نیست….بچه دار شود!

_بهتره پای یه بیگناه رو باز نکنیم تو زندگیمون!

نگاه سردی به او انداخت و پوزخند زد
_قبوله…واسه من که مهم نیست زن دوم بگیرم!
فقط اینو بدون، با این کارت کسی که بدبخت میشه خودتی…نه من!

چرا اینجور شده بود!؟
سردِ سرد بود!

آب دهانش را قورت داد
_باشه…

پوزخند زد!

تاحالا هیچ وقت اینقدر تحقیر و خورد نشده بود!

باهم وارد خانه شدن
همه جا تاریک بود، معلوم بود همه خواب بودن

نگاهش افتاد به محمد علی که روی زمین توی هال خوابیده بود

باهم وارد اتاق شدن

_برو روی تخت

از خجالت سرش را بالا نمی آورد
روی تخت دراز کشید و چشمانش را بست
قطره ی اشکش روی گونش افتاد…
کاش محمد بجای مهیار بود!

شاید اگر محمد بود، اینقدر سرد و بی روح رفتار نمیکرد…

*******************

او آن شب خیلی ساده زن شد!
نه بوسه ای بینشان بود…
نه مهر و محبتی…
نه با نوازش…

دخترانگیش را خیلی ساده تقدیم مردی کرد هیچ حسی بینشان نبود!

آن شب تا خوده صبح از درد به خودش پیچید و هیچ کس به دادش نرسید!

وقتی صبح بیدار شد مهیار را کنار خودش ندید….
کسی برایش صبحانه نداد توی اتاق…
کسی برایش کاچی نیاورده بود!

با همان درد، داشت حیاط را آب و جارو میکرد…به دستور خورشید!

همه آن شب متوجه شدن که چه اتفاقی افتاده، و خورشید هم از لج…تلافی میکرد!

مهیار بی حس و سردتر از هر روزش میشد و حتی نگاهش هم نمیکرد…

بعد از چند روز، دوباره محمد را دید
ولی محمد خیلی بی تفاوت از کنارش رد شد…

همه با او لج میکردند، چرا هیچ کس درکش نمیکرد!؟

کاش به حرف محمد گوش کرده بودو باهم فرار میکردند، شاید با فرار کردن خوشبخت میشد!

روی مبل نشسته بود و سرش پایین بود حرفی نمیزد

همه مشغول صحبت کردن درمورد محمد علی بودن که عاشق شده بود!
از بین حرف هایشان فهمید که اسمش سمیراست

هیچ کس مخالفتی نداشت…همه راضی بودند از ازدواجشان

خوشا به حال محمد علی!
به عشقش میرسید، باهم بهترین زندگی را میساختند…

آدم حسودی نبود…همان شب برای هردویشان آرزوی خوشبختی کرد و به محمد علی تبریک گفت…

قرار شد فرداشب به خاستگاری بروند

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا : 147

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Sahar mahdavi

✌️😁
اشتراک در
اطلاع از
guest
135 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تارا فرهادی
6 ماه قبل

اولیننن

تارا فرهادی
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

آره منم نگرانشم
شمارشو دارم به نظرت بهش زنگ بزنم؟

Ghazale hamdi
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

فک کنم پا قدم منه هرجا میرم به فنا میره😮‍💨🤕

Ghazale hamdi
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

والا خب آخه خودت ببین🤕🥺
بچه‌های قدیمی که میگن رمان وان قبلا خیلی خوب بوده الان اینجوری شده اینجا‌هم که همه دارن میرن
توی این چند روز واقعا رد دادم🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

واقعا عجیبه سحری نظرتو پین کن زیر پارت شلوغ شده خیلی یعنی من فقط بدونم اون یارو کیه میدونم باهاش چیکار کنم

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

به قادر خبر دادم😂

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

😂😂😂
قادرررر😂😂

saeid ..
6 ماه قبل

خیلی قشنگ بود سحر جان
خسته نباشی🥺😊👌

saeid ..
6 ماه قبل

راستی دوستان
کسی کتاب نحواگر اسب رو خونده؟

تارا فرهادی
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

سعید شاه دلو بده🥺🥺

saeid ..
پاسخ به  تارا فرهادی
6 ماه قبل

فرستادم تایید کنه😄

تارا فرهادی
6 ماه قبل

مهیارم موجی ها😒
فقط زورش به مائده رسیده

sety ღ
پاسخ به  تارا فرهادی
6 ماه قبل

از کیوان من موجی تره مرتیکه😒😒😒

تارا فرهادی
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

کیوان منننن🤣🤣
دیگه چیه🤣🤣
دوتاشون به هم رفتن😅

Tina&Nika
6 ماه قبل

عالی عزیزم ❤️

Tina&Nika
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

قربونت ❤️❤️

لیلا مرادی
لیلا مرادی
6 ماه قبل

عالی بود عزیزم
قلمت مانا

لیلا مرادی
لیلا مرادی
6 ماه قبل

قشنگ بودااا ولی خیلی داری کشش میدی بنظرم زودتر تمومش کن سحری

sety ღ
پاسخ به  لیلا مرادی
6 ماه قبل

چرا شبیه لیلا نیستی؟؟؟😒

sety ღ
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

آره بفرس

Ghazale hamdi
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

ستی ۴ میتونی بیای منم بفرستم؟

sety ღ
پاسخ به  Ghazale hamdi
6 ماه قبل

یادم باشه میام😁

Ghazale hamdi
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

تلوخدا یادت باچهههه🥺🥺🤕

Ghazale hamdi
پاسخ به  Ghazale hamdi
6 ماه قبل

ستییییییییی🥺🥺🥺

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

وای این کیه کامنت گذاشته🤕

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

واسه منم گذاشته بود🥺

sety ღ
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

لیلا نیستش ایمیلش فرق داره با مال لیلا

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

والا
گویا مشکل داره با همه

sety ღ
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

اون که آره ایمیلی هم ک وارد کرده فرق داره به اسم کوثره😁😁😁

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

مچکرم کارآگاه ستی 🤣🤣
فکر کردی گول میخوریم خانم 🤣🧐

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

لیلا که همیشه انرژی میده داره میگه تموم کنید!
امکان‌ ندارع🥺

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

وااای🤣🤣🥺

sety ღ
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

ایمیلی لیلا به اسم خودشه مال تو به اسم یکی دیگه استااا😁😂

sety ღ
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

اگه عکسانو نمیذاشتی جدی فک میکردم مرتضی ای😂🤦‍♀️

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

رفتم کاربری لیلا
با اسم‌ خودش هیچ دیدگاهی امروز نداشته
برای دیشب بوده
و اینکه عکس داره اسم‌ لیلا 😊

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

لیلا اومده🥺🥺

saeid ..
پاسخ به  لیلا مرادی
6 ماه قبل

میشه بگی چه مشکلی داری با رمان همه!؟
اسم کاربریت هم لیلا مرادی
درحالی که لیلا نیستی

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

دیوونه🤣🤣

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

شاید داره با اسم لیلا برامون نظر میده
که تموم کنیم
خب چرا باید تموم کنیممم
برای جفتمون هم گفته تموم کنید

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

اهوم
چرا مثلا..لیلا کاش زودتر بیاد 🥺

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
6 ماه قبل

بچه‌ها این کیه اینجوری کامنت گذاشته الان به فاطمه اطلاع میدم

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

حتما بگو
متوجه شدیم تو نیستی ولی چرا منی که رمانم تازه پارت ۲۱ هستش میگه کشش میدی تموم کن دیگه

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

بابا هر کی هست داره اذیت میکنه به قادر گفتم الان جواب میده

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

لیلا رفت مامانشو بیاره🤣🤣🤣

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

واقعا ناراحتی داره خب 🤣

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

نمیگم ناراحتی نداره منم بودم همین کارو میکردم ولی خوب میتونم الان به حرص خوردن لیلا بخندم🤣🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

هان چی گفتی؟؟

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

هیچی لیلا الان عصبی هستی مخت کار نمیکنه🤣🤣🤣

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

با کاربریش هیچ نظری قبلا نداده؟
یا با اسم دیگه رمان یا نظر نذاشته؟
تو نمیتونی بفهمی ستی؟

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

نچ

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

برام جای تعجبه ولی مگه یه آدم چه دشمنی با من داره که بخواد یه همچین کاری کنه مگه اینکه‌…

ستی نمیتونی بفهمی اون شخص قبلا هم کامنتی داده یا نه ؟

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

مگه اینکه؟

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

مرض دارن خو یه سریا
نه

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

واقعا خنده دارع تو این وضعیت

چقدر یه آدم میتونه بی‌فکر و ملاحظه باشه که با اسم و مشخصات یه نفر کامنت بذاره

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

واقعاااا😒😒
دست خودم نیست لیلا که به حرص خوردنت میخندمااااا یه مرض لاعلاجه🤣🤦‍♀️

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

🤦🏻‍♀️🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

به خدا آدم تو این جامعه کار به کسی هم نداشته باشه اذیتش میکنند اگه بفهمم فقط کیه آخ فقط خدا کنه آشنا نباشه چون اونوقت

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

کوثر میشناسی؟؟😁
آدرس ایملش کوثر حسینیه

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

نه بابا

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

اگه فامیلیش آشنا نباشه
غریبه است ولی مجازی میشناسه

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

مث لیلا کامنت گذاشته قلمت مانا😁🤣🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

بیشعور عوضی حالیش میکنم بچه‌ها از این به بعد بدونین این عکس پروفمه در ضمت من اصلا اینجودی کامتت نمیدم یه وقت باور نکنیدا

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

ما ک باور نکردیم لیلا یه نفس عمیق بکش آروم شی❤️😁

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

هرگز باور نمیکنیم بابا

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

🤣🤣
منم خیلی دوست دارم بدونم کیه
به نظرتون رمانم ر‌و‌ زیاد کش دادم 🥺🥺😭😭؟

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

سعید خل نشو
من از رمانایی ک سریع پیش میرن بوم میادش😒😒😒
تازه مال تو داره شروع میشه😁

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

فقط انرژی منفی میدن 🥺

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

این تویی ک نباید لنرژی منفیشون رو بگیری😁😁😁

sety ღ
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

*انرژی🤦‍♀️

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

باشه🥺

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

کش دادی؟؟ اتفاقا میخوام پس کلت بزنم طولانی بنویسی رمان حداقل باید شصت هفتاد قسمت باشه اونم کوتاه نه

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

حق گفتی 😁😁😁

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

آخه گفت کش میدی گفتم نکنه نظر شما هم اینه🥺

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

🔪🔪🔪

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

این چاقو نمیخواد باید با بولدوزر از روش رد شم دختره دیوونه‌ست🤣

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

میدونی موضوع رمان من همین مشکل کیوان هستش بخوام زود سر ۲۰ پارت تموم کنم که چی بشه خب🥺

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

سعید میام میزنمتااااااا
مشخصه ک رمانت حالاحالا ها نباید تموم شه
کلی راز توش هست که باید کم کم لو بره

رد دادی تو ام؟؟؟
دیونه شدم از دستتتووووون
اون از ضحی ک میخواد بره این از تووووو🔪🔪🔪🔪

saeid ..
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

ای خدا 🥺
باور کن کلی انرژی گرفتم 🥺

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

دقیقا چرخوندن یه موضوع و اتفاقات ریز و درشتی که برای شخصیت‌ها میفته باید توضیح داده شه و همه اینا چهل پنجاه پارت طول میکشه

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

منم به همین فکر میکنم خب 🥺

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا مرادی
6 ماه قبل

چقدر تو دیگه بیماری برو خودتو نشون روان شناس بده روانییی

Ghazale hamdi
6 ماه قبل

#حمایت از سحرییی🥰🤍

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

سلام!

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

سلام ضحی ژون
منتظرت بودیم 🥺

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

عههه ضحی چرا این شکلی شدی؟؟؟🤣🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

این کیه🤔 مطمئنین ضحاست

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

لیلا شکاک میشود🤣🤣🤣
بزن رو پروفش پستای ضحی میادش😁😁

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
6 ماه قبل

دیدم حواسم سرجا نیست ستی‌جان

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

مشخصه رد دادی لیلی جان🤣🤦‍♀️

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

میخواستم همینطوری بی خبر از پیشتون برم اما گفتم که بالاخره یه خداحافظی بکنم از همتون!
دوستای مجازی من؛ من با تک به تکتون توی این صفحه چت خاطره دارم و واقعا روزایی رو گذروندم که خیلی خوب بوده،
اما دیگه نمیتونم تو سایت باشم! خواننده خاموشِ رمانِ همتونم ! به تک تک تون امتیاز میدم و ارزوی موفقیت دارم براتون!
برای رمان های خودمم توی این مدتی که نیستم پیشتون میرم و کلی پارت می نویسم ؛ به امید روزی که دوباره بتونم بیام تو سایت و بارگذاریشون کنم!
فعلا امروز و هستم ، واقعا نمیدونم که بتونم روز های دیگه رو براتون کامنت بذارم یا نه!
و اگه چیزی گفتم که ناراحتتون کرده و دلخور شدید، حلالم کنید!
ضحی🙃

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

ضحی چی شده؟؟؟ چرا داری میری؟؟؟🥲🥺🥺🥺

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

ببخشید یهو چیشده مگه

لیلا ✍️
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

من هنگ کردم

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

منم🤦‍♀️🤦‍♀️

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

کجا میری 🥺

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

بی‌دلیل نمیتونی بری حداقل بگو مشکلتو

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

ول کن برم راحت می شید🤣
دیگه کسی چرت و پرت نمیگه 🤣🤣

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

دیوونه شدی
ما دلمون واسه تنگ میشه ضحی خله

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

به خدا انقدر دغدغه فکری دارن که خوصله ناز کشیدن ندارم رک بگو دردت چیه

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

هیچی فقط به خاطر یه سری مسائل خانوادگی دیگه نمی تونم اینجا باشم🙂

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

آخه یهو تو ‌که تا چند روز پیش رنان هیاهو میذاشتی
امیدوارم مشکلت حل شه

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

لیلی اون عقده ای شاسکول کیه جا تو کامنت میزاره

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
6 ماه قبل

به خدا خودمم شوک شدم ایمیلش به نام کوثر حسینیه که کسی نمیشناستش هر کی هست وقعا براش متاسفم😒

تارا فرهادی
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

ضحیییی یعنی چی دیونه شدی
فکر کنم هویتت یکی از آشنایان فهمیده که نمیخوای بیای اینجا
به درک ولشون‌کن خدایی دلمون برات تنگ میشه🥺🥺

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
6 ماه قبل

این اصلا دلیل قانع‌کننده‌ای نیست یعنی چی آخه فوقش میتونه اسمشو عوض کنه کی میفهمه ضحی تو این سایته؟

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  تارا فرهادی
6 ماه قبل

نه بابا کلا به خاطر یه چیز دیگست😀

Ghazale hamdi
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

ایشالا مشکلت زودتر حل بشه ضحی دلمون واست تنگ میشه🥺🥺
هرموقع تونستی بیا یه سر بهمون بزن🥲🤕

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Ghazale hamdi
6 ماه قبل

مرسی شراره جونم😘

آرمی
آرمی
6 ماه قبل

خیلی دلم سوخت واسه مائده
طفلکی چه عذابی کشیده
خیلی سخته
مرسی عزیزم خسته نباشی ❤️‍🔥💋

ساناز
6 ماه قبل

عهههه مهیار نظرمو درموردت عوض نکن دیگهههه

دکمه بازگشت به بالا
135
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x