مطالب وبسایت مد وان
-
دلنوشته
قطار
قطار برای مقصدی نا معلوم عزم سفر می کنم سوار بر قطاری به سوی ناکجا آباد… در کوپه ای اسکان…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۲۵
بفهم چجوری حرف میزنی…وگرنه بد میبینی _در اتاقو باز کن…نمیخوام ریختتو ببینم ….. جلویم را میگیرد و میگوید:هی هی هی…
بیشتر بخوانید » -
اعترافات
آیینه
آیینه به آیینه خیره میشوم. تصویرم در آیینه سیاه، سفید و خاموش میشود. جسمم را در آیینه تار و مبهم…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۵۸
ساعت پنج صبح بود، از فرط خوشحالی مگر خوابش می برد؟! خاله سریع سماور را بالا زد و سفره صبحانه…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۵۶
کاوه: من چیزی از حرف هایش نمی فهمیدم اما لبخند کشدارش نشان از چاپلوسی بیش از حدش می داد. آسا…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت۴۷
همتا ماشین را دور زد و مقابلش ایستاد. فرزین به مشتهایش نگاه کرد. چشم در چشمش شد و گفت: –…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت۴۶
– گوش کن. فرزین در عین حال که میتونه کسی رو تا حد مرگ حرص بده! میتونه کسی رو هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت۴۵
بعد از جمع کردن میز و شستن ظرفها از آشپزخانه خارج شد. تا زمان پختن ناهار چند ساعت زمان داشت…
بیشتر بخوانید » -
خاطرات
جنگل
جنگل خود را میان جنگلی از درختان سر به فلک کشیده و سر سبز تجسم می کنم طنین و آوای…
بیشتر بخوانید » -
خاطرات
زوال
زوال جوانی در لابه لای خاطراتم به دنبال کمی آرامش برای تزریق و ترمیم حال خود جست وجو می کنم.…
بیشتر بخوانید » -
اعترافات
اثر ذهن
اثر ذهن روزها و ماه و سال های جدید که از راه میرسند. گویی سردتر و بی روح تر از…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشته
دلنوشته
شب_افکار تاریکی که فرا میرسد افکار گوناگون ذهنم را محاصر و مهمان ناخوانده میشوند. نمیدانم به آنها جواب مثبت بدهم…
بیشتر بخوانید »