لقب اشتباهی که به تو دادم part 10
Part_10
لقب اشتباهی که به تو دادم
جواب زن را نداد فقط نگاه کرد نگاه و نگاه
انتظار داشت از جشمانی که جز سردی چیز دیگر را انتقال نمیداد، چیزی دستگیرش شود
بالاخره لب هایش را از هم جدا کرد فقط یه کلمه را بیان کرد
+آب
صدایش انقدر گرفته بود که از حال درونی اش میشود پی برد
با گرفته شدن لیوان ابی جلویش به کسی که لیوان را بهش داد نگاه کرد و لیوان را گرفت
بچه بود ازش پیدا بود
درسته خودش هم فقط 22 سالش بود ولی ایا واقعا روحشم 22 سال داشت
ناخواسته از دختر بچه جلوش پرسید
+چند سالته
دختر سرش را پایین انداخت انگار از او خجالت میکشید ولی چرا
دست زیر چانه اش برد و سرشو بلند کرد و ارام لب زد
+ به من نگاه کن
دختربچه چشم به چشمان ابی رنگش دوخت که همانند اقیانوسی طوفان زده بود مانند خودش لب زد
_15 سال خانوم
سرش را تکون داد برایش جالب بود که چرا اینجاست اونم با این سن کن ولی حس پرسیدن نداشت قلپی از آب را خود و ان دختر را بحال خودش گذاشت و از اشپز خانه بیرون امد
خیلی ببخشید که پارت ها کوتاه هستند مدرسه ها شروع شده و من درگیرم و نیستم پس یکم تحمل کنید چون قرار تا چند مدت دیگه پارت های زیاد و پشت سر هم بزارم دوستتون دارم عشقای من 🙂🍜
هعی خواهر…
دانشگاه یه بنده خدایی هم شروع شده😂😭
بعنی داره شروع میشه
وایی درک میکنم من چون دبی هستم و سال اخرمه باید خیلی بخونم برای کنکورم
بچهها پارت حدید نوشدارو رو گذاشتم خیلی حساسه بخونیدا😂
شاید باورت نشه ولی با وجود کارام دارم رمان نوش دارو میخونم لیلا جان😂🍜