رمان حس خالص عشق
دیالوگ های پارت ۱۸ رمان حس خالص عشق
سلام دوستان خوبم …
برای پارت ۱۸ رمان حس خالص عشق ، حالت تیزری آماده کردم …
چندبار توی سایت دیدم ، خوشم اومد … گفتم یه امتحانی کنم 😁
– حتی دلسا هم نباید بفهمه که تو از ماجرا خبر داری …
– اون روزی که بهت قول دادم خوشبختت میکنم …
– چرا این بلا رو سرم من اوردی ؟؟
-چته تو؟؟ مشکلت چیه ؟؟
-کجا میخوای بری ؟؟ من تازه پیدات کردم …
-ببخشید .. اگ میشه برید کنار من …
-خواهر مامانم با یه مرد خیلی پولداری ازدواج کرده …
-این چه ربطی به ازدواجت با دلسا داره ؟؟
– توی این قرارداد یه سری چیزای دیگه ای هم هست که من ازش خبر ندارم …
-قول میدی ؟؟
– این قرارداد رو من به عنوان ضامن پدرم امضا کردم …
– آشغال عوضی !
بچه ها همین امروز پارت ۱۸ رو میزارم …
خوشحال میشم نظرتون بگید ..😍
به مولا که خیلی خبیثید😞
ولی مطمئنم که امیر مجبور به یه ازدواج قراردادی شده
امروز پارت رو میزازم دیگه….😅😅
حالا باید بمونیم تو خماری 🤣
خسته نباشی
فعلا بمونید تا پارت بیاددد🙂😅