رمان آغاز از اتمام پارت7
پناهِشایسته:)7
شایان متعجب بود،چه میشنید؟قابل باور نبودند حرف های پناهش!او از کودکی مهر شایان را به دل داشت؟و واقعا سوال اصلی این است..او عاشقتر بود یا پناه؟جواب برای من واضح است،جوابی که هردو از آن میگریختند…
حرفهای پناه هنوز ادامه داشت اما بی رمق تر از آن بود که بخواهد ادامه بدهد..
***
۲۳دی۱۴۰۰
سرش را به فرمان ماشین تکیه داد و اشکهایش را پس زد،دلتنگ بود؛دلتنگ صدایش،حرفهایش،چشمان دلربایش..شاید تمام این سختی ها حق او بود.!او هیچگاه برای بدست آوردن پناه تلاشی نکرد!حالا جای او و پناه عوض شده بود..حالا او داشت میان تبوتاب عشقش میسوخت.
عشقی که هیچگاه نتوانسته بود شدتش را به این وضوح حس کند..پناه کجا بود؟سر بر کدام بالین میگذاشت؟!چه میخورد؟چه میپوشید؟زیر کدام آسمان نفس میکشید؟تمام این سوالات دیووانهترش میکرد.چارهای جز صبر کردن نداشت؛باید صبر میکرد اما چگونه؟!گاهی از خودش میپرسید،کجای کارش اشتباه بود؟کجای عشقش ناخالصی بود؟اما جوابی برای هیچیک از سوالاتش نداشت.
***
۲تیر۱۴۰۰
موهایش زیر چادر پر مهر خورشید می درخشید و برق زیبایش را به رخ شایان می کشید،طبق قانون نانوشته ی هر روز،تکتک اجزای صورت پناه را از نظر گذراند..مژگان مشکی رنگ،بلند بودند و پُر،ابروهای مشکی هشتی برداشته شده،گونه های برجسته وتپل،لبهای نازک و تو پر..همه و همه از او الهه ای ستودنی برای شایان به وجود آورده بود.
شاید از نظر دیگران پناه جزو دختران معمولی به حساب میامد،اما برای شایان اینگونه نبود!
پناه برای شایان مانند قطره آبی در خشکی حیات بخش بود..اما گاهی اوقات این قطرهٔ آب میتواند سرابی بیرحمانه باشد؛درست همانند پناهی که سراب خوشی بیش نبود.. . سرابی که به زودیه زود از زندگی رنگارنگ شایان محو میشد!
شایان که قبلا نمیدونسته پناه عاشقشه اصلا اونو ندیده بود یعنی پناه بعد از اعترافاتش به شایان گم شده
ممنون نویسنده جان
تو پارتیهای آینده، واضحتر میشه این موضوع.
ممنون از دنبال کردنت.
اگر لباش گوشتی بود پناه دقیقا خود من بودددد😍😍😍😍
چه خوب شخصیت داستانم، ویژگی های یه نویسنده خوش قلم و داره!
شخصیتت بسی خوشگله😍😍😍😍😍😎😎😎😎😎
🤩🤩🤩🤩
بچه ها ابرو هشتی چه شکلیه یکی عکسشو بزاره ببینم😂
😂به ابروهای پهنی که حالت خمیدگی انتهاشون دارن، هشتی میگن🤦😂
دل آدم یه جوری میشه موقع خوندن رمانت😞 قلمت مانا عزیزم. سعی کن واژهها رو به هم نچسبونی تا جلوه بهتری داشته باشه.
مثلا علامت سوال یا تعجب و نقطه با کلمه بعدی که میاد یه فاصله میگیره
اینجوری:
؟ سلام✔️
؟سلام❌
از توصیه های مفیدت ممنونم لیلا جانم.
مرسی دنبال میکنی.