رمان هیاهو

رمان هیاهو پارت ۱۵

3.5
(13)

رمان هیاهو

پارت ۱۵

_ بفرما دخترم

نگاهش از روی موهای خیسش به فنجانِ در دست خانم سیاهپوش کشیده شد…
فنجانی که از بخار بالایش می شد فهمید محتویات گرم دارد

_ مرسی

_ نوش جان

خانم سیاهپوشِ فربه  را روی صندلی روبه رویش دید و آرام از کیفش پنجاه تومنی را بیرون کشید…

_بفرمایید…

_ این برای چیه؟

_ برای شماست . برای این نوشیدنی گرمی که بهم دادید

زن حتی نگذاشت پول از دست های دخترک جدا شود و با دستش ردش کرد با لحنی که مانند صاعقه بود جوابی از دهانش خارج کرد

_ دختر جان اگر پول می خواستم که می گفتم .

_ اما

خانم سیاهپوش “اما” را نادیده گرفت و پول را گرفت و در کیف دخترک جا داد .

_ مرسی خانم . ولی من باز هم  میگم زیر دِین شمام…

دلم نجوا می کرد رخسارت به قبر کن نمی خورد ؛ لیکن گویی دلم راه خبط و خطا را پیش گرفته بود که زنده به گورم کردی؛
زنده به گورم کردی در عشق جان سوزت و من ماندم و کلماتی که بعد از تو دیگر ادا نشد!!

**********

پارت یکم

عقربه ی ساعت مچی سیاه رنگش ، از ۵ هم گذر کرده او هنوز هم بدن  دخترک مو قهوه ای رنگ روی صندلی روبه رویش قرار نگرفته بود …
کلافه انگشتانش را مهمان موهایش کرد و  نیم نگاهی به هدیه پایین پایش انداخت …
وقت زیادی صرف کرده بود تا همان چیز دلخواه دخترک بشود …

_ سلام!

با آوایی که در گوشش پخش شد یکه خورده سرش را که به سمت سُر خخورده بود بالا گرفت تا دوباره در عسلی چشمانش غرق شود .

_ سلام . خوش اومدی ….

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا : 13

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

𝒵ℴℎ𝒶 💙

ضحیـــ، نویسندهـــ هـیاهو و ژوان🤎
اشتراک در
اطلاع از
guest
38 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لیلا ✍️
5 ماه قبل

ضحی‌جان این پارت هیاهو بود؟ چرا چیزی متوجه نشدم؟چرا وسط پارت نوشته بودی پارت یک…!!

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
5 ماه قبل

وا چرا؟؟ مگه ذخیره نمیکنی

saeid ..
5 ماه قبل

خسته نباشی نویسنده جان

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
5 ماه قبل

چرا

لیلا ✍️
5 ماه قبل

بچه‌ها من الان یه چیزی فهمیدم گفتم با شما در میون بذارم چون قادر بهن دسترسی داده تونستم به پیامای گذشته دسترسی پیدا کنم که متوجه شدم شخصی که کامنت‌های منفی میذاشت با اسم‌های مختلف متاسفانه ..‌ چی بگم یادتونه یه نفر شماها یادتون نیست زیر رمان سحر به اسم ارسلان کامنت میذاست سحر میگفت یکی از آشناهامونه و دوست معمولیه متاسفانه ایمیلش هموت کوثر حسینیه

لیلا ✍️
پاسخ به  لیلا ✍️
5 ماه قبل

و جای جالب اینجاست که دیگه خبری از ارسلان نشد

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  لیلا ✍️
5 ماه قبل

ارسلان داره درسشو ادامه میده اصلا شمال نیست تهرانه

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

ایمیلش همونیه که اون پیاما رو میداد شبیه به همه

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  لیلا ✍️
5 ماه قبل

جدی میگی!؟😳

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

آره عزیزم

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  لیلا ✍️
5 ماه قبل

اخه اگه ارسلان باشه
چرا باید بیاد تو رمان منو سعید اینجوری بگه😕

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

این یارو که لیلا می‌گه رو میشناسی؟

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

آره😑

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

خب سحرجان چطور ممکنه که ایمیل ها یکی باشه؟!
مگر اینکه همون یک نفر باشه دیگه
درست نمیگم؟

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

من اصلا هیچی نمیدونم سعید😂بخدا من مغزم نمیکشه
من تابعه جمع هستم هرچی خودتون گفتین

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

همین آدمی که میگی از آشنا هات بوده
اسمش رو عوض کرده که مثلا تو نشناسی
اومده برای رمانت کامنت منفی داده
و از اون ور رمانای ما رو هم میخونده
نظرات منفی واسه ما هم گذاشته

درست؟!
برداشت من اینه
اما باید بگم چیز مهمی نیست که دوباره ی جمع کارآگاهی درست کنیم!🤦🏻‍♀️

saeid ..
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

و اینکه بعید هم نیست

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

آره…..
بنظر منم مهم نیست چون دیگه گذاشت، با کارآگاه بازی چیزی درست نمیشه!
مهم اینه که ما هممون باهم هستیم 🙂
و هیچ چیزی نمیتونه دوستی بینمونو خراب کنه❤

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

قطعا همین طور هستش سحر جان🥺

آخرین ویرایش 5 ماه قبل توسط saeid ..
𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

خب حالا بغض نکن😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

به خدا ایمیلا یکی بودن
سعید یه لحظه بیا ایتا یه کار دیگه دهرم با۶لت

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
5 ماه قبل

باشه

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  لیلا ✍️
5 ماه قبل

من اگه یک درصد به این فکر میکردم که سایت طلسم شده،الان مطمئنم😑😂
چرا داستانای این سایت تموم نمیشن خدایی!؟

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

تموم که شده
ولی لیلا ی بررسی کرده 😂🤦🏻‍♀️

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

ولی من به یکی دیگه شک داشتما😂
سعید یادته!؟

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

از اونجایی که ما به هزار نفر شک داشتیم درست یادم نیست
اما حدس میزنم منظورت کی باشه

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

بابا من به یه نفر شک داشتم 😂😑

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

همونی که بار اول گفتی؟!
نه کلا از ذهنت بیرون کن اونو

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

نه بابا اون نه
اونی که خودتم باهام موافق بودی

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
5 ماه قبل

آهان فهمیدم کیو میگی
اره اگر لیلا اینو نمی‌گفت همچنان فکر میکردم همونه!
ولی خب با این چیزایی که میگه امکانش نیست اصلا

همون دوست و آشنای شماست که نمی‌دونم چرا این کار رو کرده
به هرحال بیخیال مهم نیست که.

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

آره دیگه کلاً بیخیالش

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  saeid ..
5 ماه قبل

😑

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  لیلا ✍️
5 ماه قبل

ارسلان!؟😐😁

تارا فرهادی
5 ماه قبل

خسته نباشی ضحی جان😍❤️

𝑖𝑟𝑒𝑛𝑒 ‌
5 ماه قبل

خسته نباشی عالی بود🙂🤍
حمایت؟🥲❤️‍🩹

دکمه بازگشت به بالا
38
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x