رمان غم شیرین

رمان غم شیرین پارت اول

4.4
(46)

سلام به آن خداوندی که تمام جهانم اوست

#پارت-اول

شروع رمان : غم شیرین

مقدمه : دلارای مفخر دختر ۱۶ساله که با فلج شدن ناگهانی پدرش همه چیز برایش عوض میشود و زندگی اش چنان تغییری میکند که انتظارش را ندارد

از زبان دلارای

صبح مثل همیشه ساعت پنج بیدار شدم تا به کارهایم برسم در همان هنگام در که در تخت خود به سر می بردم از پایین تخت هندزفری های خود را برداشتم و به گوشی ام متصل کردم که با گوش دادن کمی آهنگ خواب آلودگی از سرم بپرد ،همیشه به دنبال آهنگ هایی بودم که خواننده با نهایت غمگین بودن آن آهنگ را بخواند ، همیشه تکه های آهنگ های غمگین در ذهنم می ماند
در حال گوش کردن آهنگ بودم که متوجه شدم ساعت پنج بیست است و من از تخت خود بلند شدم و نه حتی نماز خواندم و نه درس.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا : 46

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

ak fard portlash

به عشق شهید رییسی و شهید عجمیان
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جانآ janaaa1234
20 روز قبل

سلام عزیزم داستانت ایده ی جذابی داره و امیدوارم جذاب هم پیش بره
فقط یک سوال..تا اخر داستان ادبی مینویسید؟

جانآ janaaa1234
پاسخ به  رزا فاتح
20 روز قبل

خیلیم عالی
موفق باشی عزیزم

دکمه بازگشت به بالا
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x