رمان کاوه مقدمه
رمان کاوه
(رمان کاوه ) منم گنده لات تهرون هرچند که لاتی از شکلمون پیدا نیس اما لات بار اومدم یه لات مشتی
مرام میزارم واس همه و بقیه هم تا سوت بزنم میریزن دورم
بچه بالا نیستم تو یه محلی بزرگ شدم که پر سیگاری و معتاد و قاچاقچی بود و معلومه بچه پایینم خیلیم پایین اما چی چی میگن ؟ ..ها هدف!
هدفم بالاست
واس خاطر ننمم که شده باس یه راهی بزنم به بالا
شده کل زندگیم بره هوا
شده جون بدم تو این راه
شده هر اتفاق تلخی بیافته
من باس این راهو برم مهمم نی تهش چی میشه مهم اینه ننم اون دنیا میخنده
آقامونم همینکه یه نمه ردیف میشه اوکیه اما نمیزاره بچه هاش لب بزنن
یادش بخیر یه بار الکی سیس موادکشی برداشتم تا یه هفته سرچهارراه گدایی میکردم
جز آقامو و ننه خدابیامرزم کسه دیگه نداشتم
تک بچم خودمم و خودم
خوبه ها با این ذلت زندگی خیلی خوبه
ها اینم بگم آقام دوتا زن داره اون زنش طلاق گرفته یه دختر داره اسمش سوگل که میشه آبجی ناتنی
کاوه؟…
شروره اونم خیلی
درس نخونده اما سیاسیتش و هوشش قد دانشگاست
پلیس نیس اما کارآگاه بازیش حرف نداره
خوشگله اما کله خرابیش باعث میشه کسی طرفش نره
زبونش مارو از لونه بیرون میکشه
عشق و عاشقی بلد نیس اما مخ خوب میزنه
تعداد رفیقاش به اندازه میکروبای دسته
تو دعوا نفره اوله
شاخ و شونه کشه بعضی وقتا قمه شایدم چاقو کش
حالا کاوه رشیدی کیه؟…
کاوه رشیدی منم !
من اسمم سوگل عه😳😂😂