رمان انتقام خون

رمان انتقام خون پارت ۲۷

4.6
(222)

هوف کلافه‌ای کشیدم

_وای خاله تروخدا انقدر اینور اونور نرو سرگیجه گرفتم بخدا

نگاه چپ‌چپی به سمتم می‌اندازد و درحالی که ظرف میوه را بر روی میز میگذارد غر می‌زند

خاله_عین تو بیخیال باشم خوبه؟…‌………..‌مثلا دارن میان خاستگاری خانم،من از تو بیشتر استرس دارم والا

لحن پر حرصش به خنده‌ میاندازدم

با خنده به سمتش میروم و بوسه محکمی بر روی گونه تپلش مینشانم

_من قربونت برم آنقدر حرص نخور پیر میشی آقا مرتضی ناراحت میشه‌ها

ضربه آرامی به شانه‌ام می‌زند و می‌گوید

خاله_خب‌حالا کم زبون بریز بچه…………..

دستش را پشت شانه‌ می‌گذارد و مرا به سمت پله‌ها هول میدهد

خاله_بیا برو آماده‌شو الان میرسن تو هنوز آماده نیستی

با خنده چشمی می‌گویم و از پله‌ها بالا میروم

به سمت اتاقم میروم

وارد میشوم و به سمت میز آرایشم میروم

بر روی صندلی میز مینشینم و نگاهی به چخره‌ام می‌اندازم

به جز مادر آرمان کسی از باردار بودنم خبر ندارد و قرار است کسی هم خبردار نشود

تنها شانسی که در این مدت داشته‌ام این است که به بو حساسیت ندارم و کسی چیزی نفهمیده است

لوازم آرایشم را بر روی میز میچینم و شروع به آرایش کردن میکنم

میکاپ لایتی بر روی صورتم مینشانم و موهایم را از بالا محکم میبندم

از جایم بلند می‌شوم و به سمت کمدم میروم

لباس‌‌هایم را با کت و شلوار مشکی که شلوارش دمپا‌است عوض میکنم

شال سفیدم را بر روی موهایم می‌اندازم و کفش‌های پاشنه بلند سفیدم را میپوشم

جلوی اینه می‌ایستم

نیم ست نقره‌ام را می‌اندازم و ساعت بند استیلم را دور مچم میبندم

کمی عطر به خودم میزنم و با شنیدن صدای زنگ در از اتاق خارج میشوم

پله‌ها را آرام پایین میروم و اولین نفر امیر،پسر خاله مهتاب را میبینم را می‌بینم

_سلام خوبی؟

با دیدن من ابروهایش را بالا می‌فرستد و با شیطنت می‌گوید

امیر_اوهو……………آقا دوماد امشب رودل میکنه‌ها…………………..تا شب عروسی از کمر درد…………

مهلت ادامه دادن به او نمی‌دهم و با کوسن مبل محکم به سرش میکوبم و جیغ میکشم

_ساکت شو بی‌شعور

صدای خنده‌اش بلند می‌شود و دستی بین موهایش می‌کشد

امیر_نکن سلیطه خانم………….موهامو صفا دادم خراب میشه

کوسن را کناری می‌اندازم و ادایش را درمیاورم که سری به تأسف تکان می‌دهد

امیر_داری شوهر میکنی اما بازم آدم نمیشی……………اون بدبخت قراره چی بکشه از دست تو

خودم را کنارش بر روی مبل رها میکنم و می‌گویم

_آره یکی تو بدبختی یکی اون

با صدای زنگ خانه به بحثمان پایان میدهیم

عمو مرتضی در را باز می‌کند و هرچهار نفرمان برای استقبال به سمت ورودی می‌رویم

اول فرشته خانم

بعد سرهنگ

بعد پسر جوانی که چندباری جلوی دانشگاه دیده بودمش و می‌دانستم که دنبالم است

و در آخر هم آرمان به همراه دست گل بزرگی وارد می‌شوند

روبه‌روی من می‌ایستد و گل را به سمتم می‌گیرد

سرم را پایین می‌اندازم و گل را از دستش میگیرم

همه به سمت پذیرایی می‌روند و من به سمت آشپزخانه میروم

نزدیک به نیم ساعتی به گفت و گو‌های معمولی میگذرد و بعد با صدای عمو مرتضی از جایم بلند می‌شوم

مرتضی_هلما دخترم چایی رو بیار

داخل فنجان‌هایی که خاله از قبل آماده کرده است چای میریزم و پس از درست کردن شالم سینی را برمیدارم و از آشپزخانه خارج میشوم

چایی را اول برای فرشته خانم و سرهنگ می‌گیرم و بعد برای پسری که احتمال میدهم برادر آرمان باشد

و در آخر هم برای خود آرمان

آن کت و شلوار مشکی عجیب بر تنش نشسته‌است و هیکل بی‌نقصش را به خوبی قاب گرفته‌است

بعد از تعارف کردن جای به همه بر روی مبل تک‌نفره‌ای جای میگیرم

سنگینی نگاه آن مرد مرموز اذیتم می‌کند که فرشته خانم با حرفش نجاتم میدهد

فرشته_اگه اجازه بدید این دوتا جوون برن باهم حرفاشون رو بزنن

بعد از موافقت خاله و عمو مرتضی از جایم بلند می‌شوم و نگاهی به آرمان می‌اندازم

اخم‌هایش به شدت درهم است و دیگر از آن لبخند خبری نیست

با اجازه کوتاهی میگوییم و همراه هم به سمت یکی از اتاق های طبقه پایین می‌رویم

در را باز میکنم و کناری می‌ایستم تا اول او وارد شود

مثلا به احترام مهمان بودنش

او بر روی یکی از مبل‌های داخل اتاق می‌نشیند و من هم بر روی صندلی راک گوشه اتاق مینشینم

همچنان اخم‌هایش درهم است

_آرمان؟

گویی صدایم را نمی‌شنود که هیچ ری‌اکشنی نشان نمی‌دهد

اینبار کمی بلند تر صدایش میزنم

_آرمان

●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●●

آرمان

نگاه خیره آرمین بر روی هلما خونم را جوش آورده‌ است

من هزاربار به مامان گفتم به او چیزی نگوییم اما او اسرار داشت که برادرم باید حضور داشته باشد

با صدای هلما دست از فکر و خیال برمیدارم و نگاهم را به چهره آرایش کرده‌اش میدهم

انرژی؟😜

https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-GxiIvtl5TE
بچه ها این لینک ناشناس منه برای تلگرامه
اگر نقدی،انتقادی دارید میتونید توی ناشناس برام بفرستید🥰

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا : 222

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Ghazale hamdi

غزل نویسنده رمان های دیازپام & قانون عشق🦋 کاربر وبسایت رمان وان🦋
اشتراک در
اطلاع از
guest
104 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
،،،
،،،
7 ماه قبل

غزل مرسی

،،،
،،،
7 ماه قبل

دخترامثل جغدشب تاصب بیدارموندن الانم گرفتن خوابیدن پاشیدتنبلا

خواننده رمان
خواننده رمان
7 ماه قبل

ممنون از پارت گذاری منظمت لطفا طولانیتر بذار💋

نازنین
نازنین
7 ماه قبل

خسته نباشی عالی بود

Newshaaa ♡
7 ماه قبل

#حمایت از غزل💕😇

saeid ..
7 ماه قبل

#حمایت از غزل جون😊🥺

لیلا ✍️
7 ماه قبل

عالی بود عزیزم👌🏻👏🏻

با این اوصاف از الان باید شاهد دوئل بین آرمین و آرمان باشیم میگم بیا آرمان رو تو ماموریت بکش هلما با آرمین ازدواج کمه نظرت چیه🤔

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  لیلا ✍️
7 ماه قبل

فکر کنم همین بشه😂🫠

Kim Sun_Hee
Kim Sun_Hee
پاسخ به  لیلا ✍️
7 ماه قبل

کاملا موافقم هر چند ک جفت برادرا زشتن میخام سر به تن هیچکدوم نباشهههه

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
7 ماه قبل

عالی بود

Fateme
7 ماه قبل

وای عالی بود
غیرتی شد کههه

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

با سلام خدمت تمام خواهران گرامی
خواهرتون تازه از مدرسه اومده و در شرف مرگه💃💃💃💃🤣🤣

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

سلام بر ضحی خله😂
مدرسه چه میکردی 🙄🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

مدرسه چی کار میکنن؟🤣🤣
… استغفرالله دهن من و باز می کنیااا🤣🤣
دارم از سردرد جون میدم . فقط گفته باشم قبرم چهار طبقه مشکی هم باشه . ماکارونی رسته ای هم بدین و به جای حلوا بستنی یا شکلات . بستنی هم پریما بدین🤣🤣 . شکلات هم باراکا خوبه🥸🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

سلااااام علیکم منم دارم آهنگ گوش میدم😂
خسته نباشی💛

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

خب آخه الان وقت مدرسه نیس 🤣
خدانکنه🥺🤣🤣
دیونه شدیااا از خستگی

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

تازه چهارشنبه یه آزمون تست داریم💃💃
و متاسفانه من میخوام ۱۰۰ درصد بزنم🤣
و متاسفانه تر اینکه که ما اسباب کشی داریم و من مجبورم برم خونه ی خالم درس بخونم🥴

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

من بستنی پریما بدم میاد😒

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
7 ماه قبل

نهههه🤣

Kim Sun_Hee
Kim Sun_Hee
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

مدرسه خیلی کارا میکنن از جمله درس خوندن😂✌🔪(من دختر پاک و معصومیم پس چی)
فقط از سردرد جون میدی؟
دور از جون ولی چش😂🐾

،،،
،،،
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

ضحی اومدی

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

بله سردرد و عطسه هم با خودم اوردم💃💃🥸
به معنای واقعی دارم عزرائیل رو می بینم🤣🤣

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

ببینم این جور مواقع نمیرن بخوابن؟!🤔
پس تو سااااایت چه می‌کنی 🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

نمیدونم😎🤣

،،،
،،،
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

عیب نداره باهاش دوست شومیگم رخ بده ببینم دیشب نبودم

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

🤣🤣 باشه🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

ببین تا بردارم🤓

،،،
،،،
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

به به چه دخترخوشگی ببینم عروسم میشی😏😏😏

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

🤣🤣🤣🤣
به خدا یه بلور هایی تو خیابون میبینم احساس میکنم قیافم هیچه🤣🤣🤣🤣

،،،
،،،
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

دیوونه ای دیگه چی میشه کردقیافه به ایخوشگلی موچتریم که هستی من انقددوس دارم چتری داشته باشم

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

سپاسسس🤠🙏
خب چرا چتری نمیزنی؟😍😍😍

،،،
،،،
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

جمع کردنش زیرروسری سخته شوهرمم که ….ولی درعوض ما دخترمومیزنم اونم فرفریه میره فرق سرش

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

من وقتی کوچیک بودم موهام فر بود
😍
ولی الان یکم حالت داره😇

،،،
،،،
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

مال دخترمن انگارسیم تلفن وصل کردی بهش مثل فنر

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

😁😁

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

یا خدااا مریض شدی یا آلرژی‌؟منم آلرژی دارم😂🤦🏻‍♀️

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

نمیدونم سر کلاس فیزیک معلم داشت درس میداد بعد من چرت و پرت میگفتم🤓

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

😂😂😂😂😂🤦🏻‍♀️

Newshaaa ♡
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

هیححح من که قبلا دیدمتتت😂🤣❤وااای اگه میشد منم می‌ذاشتم عکسمو🤦🏻‍♀️

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

تو هر وقت بیای تو تل میبینم عکس پروفمه خب🤣🤣🤣🤣🤓🤓
منم هر وقت بیام میبینمت🥳😍🤓

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

آرههه میدونم😂🥺
ولی من میترسم اینجا بذارم🤣🤦🏻‍♀️

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

🙃📿🤣😎

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

آفرررین تسبیحتم که آوردی🤣❤

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

تسبیج حرف اول نمازخونه🤣🤣🤣🤣
ولی حال میکنید چجوری تبلیغ تلویزیونی رو مسخره میکنم؟🤣

،،،
،،،
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

نیوش بذاتوروهم ببینم

Newshaaa ♡
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

نمیدونم آخهههه
ضحی بذارم؟🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

بذار نوشمک بذار🤣🤣
ولی آیلین جون قیافه ی نیوشا خیلی پووپلیه حالا خودت میبینی😍

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

پووپلیه در فرهنگ لغت من هست
و در فرهنگ لغت شما همون گوگولیه می باشد خواهرانم🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

پس وایسین الان میذارم🤣
🤣🤣🤣نه بابا چی میگی سطح توقع رو بالا نبررر🤣🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

میکشمتاااا تو به این خوشگلییی
دماغ و لب و چشم و ابرو و فرم صورت به این خوبی🙃

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

ووووییی حالا دیگه خجالتم نده خوشگلی از خودته مو چترییی❤😍

Newshaaa ♡
پاسخ به  Ghazale hamdi
7 ماه قبل

اوااا سلام غزل جونی شما هم دیر اومدیا منم دیر کامنتت رو دیدم🤣الان برای بار سوم بذارم؟😂

Newshaaa ♡
پاسخ به  Ghazale hamdi
7 ماه قبل

باشه😂

،،،
،،،
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

نزاری دیگه رمانتونمیخونما😈😈😈😈

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

تهدید بهترین کاره
آفرین آیلین جون🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

گذاشتممم 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😂

،،،
،،،
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

به به حالاکیوانتخاب کنم 🤔🤔🤔

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

نیوشا🤣😍

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

برو باباااا نه خیرم ضحییی😍😂

،،،
،،،
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

هردوروانتخاب میکنم😎😎😎

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

🤣🤣🤣
عادلانه نیست باید نیوشا باشه خب😍😇

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

ضحییی میزنمتا تو ماشالا به این قشنگی بعدشم من قصد ادامه تحصیل دارم🤣❤

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

منم میخوام ببینم
لطفاااا بزار

،،،
،،،
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

سعیدژون بزارتوروهم ببینم

saeid ..
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

ببخشید آیلین ژون
واقعا برای من امکانش نیست
شرمنده 🥺😞

،،،
،،،
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

دچمنت شرمنده گلم

saeid ..
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

💛

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

یعنی دوباره بذارممم🤣🤦🏻‍♀️

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

اره
ببینم خودم میگمممم
بزار

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

باش

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

بدو مهییی🤣

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

هم تو هم ضحی خیلی خوشگل و ناز هستین😊🥺🧿

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

موز موز🍌🍌

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
7 ماه قبل

مرسیی عزیزم چشمات خوشگل میبینه🧡😁

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

😊💛💛⭐

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

نکشیمون 🤣🤣 قصد ادامه تحصیل داره خواهرم🤣🤣
نظر لطفته ولی تو واقعا خیلی خوشگلی😘

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

🤣🤣😂😂😂بله چی فکر کردی
دورت بگردم من❤🥺

،،،
،،،
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
7 ماه قبل

ابروهاتونوبرداشتین

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  ،،،
7 ماه قبل

نه من بر نداشتم
فیلتر خودش برمیرادره ولی در هر صورت من ابروم خیلی بد نیست در واقعیت هم همینه

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

نیوشاااا😍😍

Newshaaa ♡
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

بچه ها میخوام بردارم دیدید سریع بگین😂🤦🏻‍♀️

FELIX 🐰
پاسخ به  Newshaaa ♡
7 ماه قبل

کلا من شانس ندارم🤦‍♀️
نه تورو دیدم نه ضحی😪

Newshaaa ♡
پاسخ به  FELIX 🐰
7 ماه قبل

خب میومدییی😂

FELIX 🐰
7 ماه قبل

عالی بود غزلییی👏👏
باز عکس آرمان رو عوض کردی؟
تازه داشتم به قبلی عادت میکردم

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
7 ماه قبل

غزل جون خصوصیت رو چک میکنی🙏🙃

Kim Sun_Hee
Kim Sun_Hee
7 ماه قبل

امیرو بدین من ببرم باهاش حال کردم ناجور
غزل قشنگم یه بیوگرافی ع امیر بزار مثل ارسلان نشه عااا

لیلا ✍️
پاسخ به  Kim Sun_Hee
7 ماه قبل

امیر کیه🤔

تارا فرهادی
7 ماه قبل

خیییییلی قشنگ بودش دخی خوشمل🧡🧡🧡😘😘😘
با اینکه ۳ تا رمان مینویسی همیشه به موقع و عالی🙂🧡

دکمه بازگشت به بالا
104
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x