رمان
پارت ۱ نوری در تاریکی
رمان نوری در تاریکی
به نقاشی ای که سه ماه تمام وقتش را برای کشیدنش گذاشت نگاه کرد و لبخندی زد…
ولی دیگر بردیایی نبود که بگوید:میخندی اوژنی؟اوژنی میخندی؟
رفت و خنده ها و شیطنت های دخترک را با خودش برد
نورا سرپا شد،باز هم لبخند میزد،باز هم مهربانیش را صرف دیگران میکرد،باز هم نقاشی میکشید ولی،دیگر نورای سابق نشد
دیگر کودک شاد درونش را نداشت.کودک درونش بیشتر شبیه کودک گوشه گیر درون شده بود…
بردیا گفته بود که هنوز خیلی کوچیکی و نورا هم به خاطر او بزرگ شده بود…
دیگر لباس های
نصفه اومده متاسفانه
فکر کنم نصفه اومده نه؟!
لیلا پی وی تو بچک
چک کردم عزیزم
راستی بچه ها یه آهنگ عاشقانه پیشنهاد میدین ؟
عاشقانه چطوری
شاد غمگین ملو؟😂
دیگه دیر گفتین نوشتم عاشقانه رمانتیک میخواستم که آهنگ با تو ابی رو گذاشتم😊
عههه😂😂😂
اگه زود تر میدیدم نیاز فریدون فروغی رو پیشنهاد میدادم🥲😂💔
چقدر سلیقهات منه حتما یه جا نیاز بود از این آهنگ استفاده میکنم مرسی☺
قربونت❤🥺😂😂
به نظر منم نصفه اومده چون این خیلی کوتاه هستش
ولی به نظرم رمان قنشگی هستش
فک کنم نصفه اومده ولی معلومه رمان قشنگیه
چقدر کوتاه بود گلم
خسته نباشی
پارت رمانتو بیشتر کن پارت دومش هم چن سطر بود من حذف کردم اگه پارت بلند ندید رمانتون تایید نمیشه
لطفا رمان منم تایید کنید
ستی تایید میکنه دیگه
عزیزم من خودم اوایل در مورد قلب بنفش این تجربه رو داشتم که پارت رمانم در حد سه چهار خط برای ادمین میرفت…به خاطر این بود که موقع ارسال مطلب تایپش میکردم و میفرستادم اما بعد اومدم داخل واتس اپ نوشتمش بعد کپی پیست کردم اینجا مشکلم حل شد شما هم امتحان کن ایشالا درست میشه😊