رمان عطر تلخ

رمان *عطر تلخ* پارت ۱۲

5
(1)

یکم وسایلمو مرتب کردم و تو پختن شام به مامان کمک کردم

+مامان هاکان واسه چی میخواد بیاد؟!
●خب مادر میخواد بیاد خانوادشو ببینه
+من میدونم اون بدون مناسبت نمیاد ایران
●دختر بزار خودش بیاد بعد واست تعریف میکنه
+مامان به من بگو چی شده
●دخترم ما یک ماه پیش شدید به پول احتیاج داشتیم
پدرت از پس قسط وام که داشتیم بر نیومد میخواستن بندازنش زندان
+وام؟!چه وامی
●داداشت پول احتیاج داشت میخواست دفتر وکالت بزنه باباتم واسش وام گرفت قرار بود داداشت کار کنه قسطاشو بفرسته
اونم کارش نگرفت
نتوست پرداخت کنه
مام که اصلا با این حقوق مگه میتونیم ماهیانه ۲۰۰ میلیون قسط بدیم
خلاصه به بدبختی داداش پولو پس داد
ولی خب جریمه شدیم
الانم داداش ویزاش تموم شده و داره میاد ایران
+جریمه چقدره؟
●زیاده
+چقدر؟!
●۸۰۰میلیون
+مگه چقدر وام گرفتید که انقدر جریمه شدید!!!
●نزدیکه ۴ میلیارد
+مادر من چرا اخه همچین کاری کردید
●دخترم داداشت گفت صد برابرش در میاره
ما که نمیدونستیم این طوری میشه
+مامان منم عضو این خانواده بودم بد نبود یکمم به من میگفتید
●صحرا تو به اندازه کافی مشکل داری نمیخواستم بیشتر ناراحت بشی
بعد از شام رفتم تو اتاق یکم استراحت کنم
فکرم بدجوری مشغول شده بود
نه تنها من بلکه کل خانواده انقدر ناراحت بودن که ناراحتی من به کل فراموش شده بود
۸۰۰ میلیون اصلا پول کمی نبود ،هیجوره نمیتونستیم پرداختش کنیم
یه لحظه یاد اون زنه افتادم تو عروسی آرش
به منو آرمان پیشنهاد کار داده بود
اسمش چی بود؟؟؟؟

اها لاریسا
لعنتی آرمان که برگشته بود آمریکا
انقدر کشتم تا بالخره کارتشو تو انبوه وسایل بهم ریختم پیدا کردم
اینجا ساعت ۱۲ شب بود لندن ۳.۳۰ ساعتشون از ما کمتره پس الان اونجا ساعت ۸.۳۰ بود
سریع بهش زنگ زدم

×hi
+سلام من صحرا هستم اون روز تو عروسی آقا آرش با هم آشنا شدیم یادتون میاد؟
×بله بله به جا آوردم خوبی شما خوشگل خانم
+خیلی ممنونم
راجب پیشنهاد کاریتون تماس گرفتم
هنوزم سر جاش هست؟
×بله صد در صد خیلی مشتاقم لباسامو تو تن شما دو تا تو صفحه اول مجله لندن ببینم
+راستش آرمان نیستش
یعنی از اولم اصلا مایل به پیشنهاد شما نبود
الانم برگشته آمریکا
یعنی فقط من در خدمتتونم البته اگه قابل بدونید منم یه مشکلی واسه خانوادم پیش اومده و یکمی نیاز مالی دارم
×اوه مای‌گاد خیلی ناراحت شدم که آرمان نیستش
اما خب اون واقعا پارتنر فوق العاده ای واسه تو بود و واقعا بهم میومدید و خیلی مَچ بودید
راستش اگه شما تنها بیاد ما پارتنری نداریم که با شما مچ بشه متاسفم
اگه تونستید نظر آقا ارمانو عوض کنید من در خدمت دوتاتون هستم
+ فقط دستمزد این کار چقدره
×حدودا به دلار که حساب کنی بشه ۵۰ هزار دلار واسه هر دوتون
هزینه هتل و پرواز و ویزا و اینام به پای خودمه
+اوکی ممنونم امیدوارم بتونم آرمانو راضی کنم
×مشتاق دیدارتون هستم
+ممنونم خدانگهدار

لعنتی این پول خیلی بیشتر از جریمه بانکه
آرمان لعنتیو از کدوم گوری پیدا کنم چجوری راضیش کنم
اوفففففف

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا : 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x