رمان تیره‌ترین‌دونه‌ی‌برف

تیره‌ترین‌دونه‌ی‌برف پارت ۲

4.5
(52)

آران:

با دیدنش تو اون وضعیت قلبم تیر کشید، من چیکار کردم باهات!
رگه‌های قرمزی که نمیدونم از غم بود یا عصبانیت تیله‌های قهوه‌ای چشماش و پنهان کرده بود، عکس‌ها و تیکه‌های شکسته‌ی گلدون که اطرافش و پر کرده بود نگرانیم و بیشتر می‌کرد
اجازه داشتم نزدیکش بشم؟
اولین قدم و با جرئتی که هر لحظه کمرنگ‌تر میشد برداشتم، دستش زخم شده بود انگار!
دومین قدم، چرا نگاهش انقدر غریبه‌است برام!

_معاشقه داشتی؟

با شنیدن جمله‌اش قبل اینکه سومین قدم و بردارم خشکم زد.
قلبم یه تپش جا انداخت؟ یا شاید هم دیگه نمی‌خواست بزنه!
چی باید میگفتم وقتی خودم هم یادم نیست چه اتفاقی افتاده تو اون شب لعنتی…

_ نکن ساحل…

– ترکیب عطر تنش با تنت چطور بود؟

_نکن زندگیم!

صدام لرزید اما نه به اندازه‌ای قلبی که تندتر از همیشه میزد، کلماتی که از لب‌هاش بیرون میومد روحم و آزار میداد

_میگن آدما اصالت خودشون و نمیتونن فراموش بکنن!

با چشمای زمستونیش و پوزخندی که رو لباش شکل گرفت ادامه داد

_ و انگار اصالت تو هرزگیه…

افتادم رو زمین، پاهام دیگه نمیتونست سنگینی وزنم و تحمل بکنه
این تیر آخر بود مگه نه؟ باورم نمیشد این ساحل منه!
بهت زده بهش زل زده بودم، احساس می‌کردم زمان متوقف شد
مگه اون شب لعنتی چه اتفاقی افتاده بود که حالا محکوم بشم به هرزگی ، هرزگی تو نگاه آدمی که تمام دنیام بود
نمی‌دونم چند دقیقه بود که زل زده بودم بهش تا بفهمم اینا فقط حرفه ، شوخیه ، اما نه !
چشماش هیچ حاله ای از شوخی نداشت، پر از نفرت بود و چشمای من پر از پشیمونی از نگاه به آدمی که درد تو بند بند وجودش بیداد میکرد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا : 52

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مائده بالانی
2 ماه قبل

عزیزم من رمانت رو تایید کردم.
اما لطفا روزانه بیشتر از یک پارت نفرست چون تایید نمیشه.
اینجوری در حق بقیه نویسنده ها هم اجحاف نمیشه.
پارت خیلی کوتاه هست و اصلا پارت حساب نمیشه لطفا همه موارد رو رعایت کن تا رمانت بتونه تایید بشه.
موفق باشی

لیلا ✍️
پاسخ به  مائده بالانی
2 ماه قبل

رمان زیباییه، قلم قشنگی هم داره؛ مشتاق خوندنشم چون از نقطه اوج شروع شده و خواننده رو ترغیب به خوندن می‌کنه.
مائده‌جان هر رمانی که دیدی از پانصد کلمه کوتاه‌تر بود اون پایین نشون میده، تایید نکن حالا این دوستمون تازه وارده روزانه یک پارت باید در حد سه یا چهار صحنه باشه‌.

لیلا ✍️
2 ماه قبل

سلام، سلام عضو جدید مد‌وان، خوش اومدی به این‌جا نویسنده عزیز😍❤ امیدوارم بتونی با سعی و تلاش به اون چیزی که مد‌نظرته برسی، این گوشه‌موشه‌ها هم هر سوالی، مشکلی داشتی روی ما حساب کن💛
قلمت مانا

Fateme
2 ماه قبل

سلام سلام خوش اومدی
رمان قشنگیه و مشتاق خوندش هستیم
موفق باشی

ALA ,
ALA
2 ماه قبل

خیلی زیبا بود عزیزم
موفق باشی

ALA ,
ALA
2 ماه قبل

دوستان این پسره هم قراره به لیست جدید کسانی که میخوام بکشم اضافه بشه😂😂

دکمه بازگشت به بالا
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x