بره ناقلا13
پارت13
با دهن باز به مکالمه ش با باباش گوش میدادم.
باورم نمیشد یکی با پدرش با اون لحن زشت و بی ادبانه حرف بزنه.
من وقتی با بابام حرف میزدم وولوم صدام از یه حدی بالا تر نمیرفت.
از شانس خوبم اینبار که بطری چرخید روی سنا وایساد.
دختری که موهاش رو کوتاه و پسرونه زده بود و کلی پرسینگ روی لب و دماغ و گوش هاش دیده میشد.
ادامسش رو هم با حالت زننده ای باد میکرد و میترکوند.شبیه ه..رزه ها به نظر میرسید.
ایمان ابرویی بالا انداخت و با بدجنسی گفت:
– ش…ل..وارت رو بکن و روی میز جلوی سینا بشین
سینا با اعتراض رو به میکائیل گفت:
-نمیخوای بهش چیزی بگی؟
این که شد یه طومار
میکائیل سیگاری از توی پاکت بیرون آورد و گفت:
-همش یه دستور محسوب میشه
سخت نگیر عزیزم
تو که بدت نمیاد به سینا نخ بدی
سنا دندوناش رو روی هم سابید و گفت:
-پسره ی عوضی
-مواظب حرف زدنت باش آن شرلی
آدمای عوضی از دخترای پررو و زبون دراز خوششون نمیاد
سنا نیشخندی زد و از جاش بلند شد:
-برو بمیر
𖧷- – – – – – – – – – – – – – – – – – –