رمان قلب بنفش پارت پنجاه و پنج
رمان قلب بنفش💜✨
#پارت_پنجاه و پنج
《راوی》
دسته گل را در دستش جا به جا کرد…
اسم آریانا پشت سر هم روی صفحه ی موبایلش ظاهر می شد…
هووفی کشید و خاموشش کرد…
ته دلش از اینکه او را نگران کرده و جواب تماس هایش را نمی دهد عذاب وجدان داشت…
اما مجبور بود!
اگر میفهمید که به قولش عمل نکرده و از خانه رفته،پیدایش میکرد و سد راهش می شد…
داخل پاساژ قدم بر میداشت…
دوست داشت چیزی برایش بگیرد…
شاید یک هدیه…
اما چیزی به ذهنش نمی رسید…
چشمش به فروشگاه عطر و ادکلن افتاد…
با یادآوری عطر آرتا،با ذوقی کودکانه چشمانش را بست…
داخل مغازه شد و نگاهی به اطراف انداخت…
دختر جوانی با لبخند نزدیکش آمد…
_سلام!میتونم کمکتون کنم؟!
تشکری کرد و سرش را به تایید تکان داد…
_خب بفرمایید عطر خاصی مد نظرتون هست؟!
با چشم به دنبالش می گشت…
اما انگار که پیدایش نمی کرد…
نگاهی به دختر انداخت و آرام لب زد
_کرید اونتوس.
_چه انتخاب جذابی!چند دقیقه صبر کنید الان میگم بیارن براتون…
برای تست کاغذی به دستش داد…
سمت بینی اش برد و با لذت نفس کشید…
بی اراده لبخندی روی لب هایش نقش بست…
آخ که چقدر دلش آرتا را می خواست…
این عطر انگار روی تن او برایش فرق داشت…
چند دقیقه بعد،به همراه بسته بندی جلوی رویش قرار گرفت…
_پس انتخابتون همین شد عزیزم؟!
_بله!متشکرم.
کارتش را از کیفش خارج کرد و جلوی فروشنده گرفت…
با پس اندازش میتوانست آن را برایش بگیرد…
رمزش را گفت و بسته را گرفت و داخل کیفش گذاشت…
از پاساژ بیرون آمد…
هوا زود تاریک شده بود!
نگاهی به ساعتش انداخت…
عقربه ها نه را نشان می دادند...
دیگر باید می رفت و کارش را انجام میداد…
کنار خیابان ایستاد تا تاکسی ای ببیند…
پاهایش روی یخ های پیاده رو کشیده می شدند و صدا میدادند…
بالاخره ماشینی پیدا کرد…
نفس عمیقی کشید و به آن دست خیابان رفت…
در را باز کرد و داخل ماشین نشست…
آدرس را به راننده داد…
×××××××××
این هم پارت جدید🥰میدونم که کوتاه بود اما باز هم براتون آماده کردم اگه حمایت ها خوب باشه فردا دوباره میذارم❤
این هم از تیدا که هی میگفتین کجاست😁
امتیاز و کامنت یادتون نره😘
راستی ویو و کامنتا بالا نیست🤦🏻♀️اگه نرسه به یه حدی فردا نمیتونم پارت بدم شرمنده میشم🤦🏻♀️
زیبا بود خانمی
ادامه اش رو حتما بزار
خسته نباشی گلم
ممنون از همراهیت مائده جان😍❤
باشه حتما فردا میذارم😘
سلامت باشی💋
۱۰۰ امتیاز تقدیم نگاه گرمت❤️❤️❤️
مرسییی گل قلبمممم😂😂😂😂🥺🥺😍
بوسسس💋😘🥳
داره میره پیش آرتا دیگه؟
عالی بود
دیگه اون رو خودتون میبینید😁
ممنونممم مهی ژووون🔥😚
عالی بود نیوش😍
منم پارت فرستادم خوشحال میشم بخونیش🥰
ممنونم ضحی جونممم💖🥰
حتماااا
اسمتم تغییر دادی
پس برگشتی؟
توی پارت پریروز گفتم که😁
قلب بنفش بهتر از قلب قرمزه؟؟ منم قلب بنفش میخوام نوشمک جون 🤣🤣
😂😂😂دیگه اسم رمانه دیگه😂😂🤦🏻♀️🤦🏻♀️
بفرما💜😂😂😂
راستی اینو نگفتم بهت قلب بنفش اسم قشنگ و خاصیه ولی دقت کردی اسم رمانت باید تاوان میشد به موضوع و روند داستان هم میومد
نوشدارو رو میذارم الان دیکه قراره روزا بذارم یه پارت
نمیدونم این هم نظریه دیگه😁
ولی چیزی که ما با هم انتخاب کردیم قلب بنفش بوده و از دل خود داستان بیرون کشیده شده🥰
جای دیگه هم قبلا ندیده بودمش اما تاوان تا الان زیاد دیدم🙃
آره تاوان تکراریه ولی خب انگاری میومد قلب بنفش رو هیچ جا ندیدم
حالا داخل خود رمان قلب بنفش و کلا رنگ بنفش چند جا ذکر شده😁😂
نه منظورم این بود جاهای دیگه یا اسم رمانی به این نام ندیدم وگرنه حتما که نباید تو رمان بیاد😂
آره بابا فهمیدم منظورتو😁😂منظور من هم این بود که قلب بنفش بیشتر به رمانم میاد😁❤
کوتاه بووووووووود😬😪😂
به خدا من اختلال دوقطبی میگیرپ از دست تو نیوش یه بار دلم واسه تیدا میسوزه یه بارم آرتا اَه😑
😂😂😂😂دیگه اذیت کنی سر نوش دارو اذیت میکنم🤣
آره گفتم کوتاهه ولی اگه حمایت هاش خوب باشه پارت بعد رو فردا میذارم
خیلی کوتاه بود نیوشیییی🥺🥺
فردا هم بزار لفطا😥
امیدوارم بلایی سر تیدا نیاد🤕
عالی بود نیوشیییی🥰✨️🤍
😂😂😂دیدی زنده اس تیدا دیروز پدرمو در آوردی😂
باشه اگه حمایت ویو خوب باشه میذارم😉
ممنونم عشقممم😍❤🥺
اوهوم ولی از تو بعید نیست یه بلایی سرش بیاری😥😅
باچه🥺🥺
قربونت نیوشییییییی😘😘
عجبااا من کی بدجنسی به خرج دادم که الان اینو میگی☹😂😂😂
❤🥰
چون کوتاه بود هیچی نمیگم😁😁😁😂😂😂
#اعتصاب
ستی میشه ی نیم ساعت دیگه قطعی بیایی تایید کنی رمانم رو؟
عیب نداره نگو وقتی طولانی میذارم حمایت و ویو پایینه منم کوتاه میذارم😂😂🤦🏻♀️
ستی هستی بیای تایید کنی؟!
من نمیخوام که شب باشه دوباره 😥🥺
بفرس
رفتییییی
عالی بود نیوشا جونمم
خسته نباشی قلبم خیلی قشنگ بود
ممنونم فاطمه جانمم🫂💕😍
خسته نباشی گربه ای❤️🌷
لقب جدیدت نیوش 😂🤦🏽♀️
مرسیی عشقم🫀😍
گربه ای شدم حالا😂😂😂😂😭