رمان لجباز دوست‌داشتنی

لجباز دوست داشتنی پارت اول

2.8
(55)

لجباز دوست داشتنی
# پارت اول
از قدیم راست گفتن هرچی سنگ مال پای لنگ حالا کافی یه چیزیو نخوایی بیست چهار ساعت جلو چشمت رژه میر والا اگه شانس داشتم که اسمم شمسی خانم بود، دیگه واقعا داشتم کلاف میشدم ، همینجوری داشتم مثل گیج ها این ور اون ور نگاه میکردم که یهو چشمم خورد به تخت ، به دو رفتم سمت تخت یه نگاهی به زیر روش انداختم اما انگار آب شد بود رفت بود زمین ، تقریباً با صدای بلند طوری که صدام به بیرون از اتاق برسه گفتم_ مامان این گوشی لامصب من ندیدی ، کسی جواب نداد دوباره جمله ام تکرار کردم اما انگار نه انگار
تا خواستم برم از اتاق بیرون مامانم تو درگاه در مثل روح 👻 ظاهر شد یه جیغ خیلی خفیف کشیدم که مامانم گفت _ چخبرات خونه رو گذاشتی سرت بعدم گوشی ام آورد بالا تو دستش تکون داد گفت _ دنبال این میگردی
_ اه این که گوشی ،من، کجا بود
_ بله گوشی شماست ماشاالله از بس که حواس جمع باهوشی از تو کابینت آشپزخانه پیدا کردم
گوشی من اونجا چیکار میکرد، آآآآآآه یادم افتاد دیروز که خاله سوسکه ( دختر خالم افسانه ) آمد بود خونه امون از دستش قایم کردم از بس که فضول دلش میخواد از همه چی سر در بیار دختر چندشهههه
گوشی از مامانم گرفتم تشکر کردم اونم مثل همیشه جمله ،بیشتر حواست باشه، تکرار کرد این تقریباً همیشه تیکه کلام مامانم بود از بس که من از بچگی حواس پرت شیطون بود الانم بیشتر از قبل پیش فعالم و به زلزله خانواده شهرت دارم از بس که من کارای عجیب غریب انجام میدم هیچ وقت اون صحنه ای که چسب چوب ریختم تو سس مایونز کامران ( پسر خالم ) یادم نمیره گلاب به روتون تا دو هفته حال تهوع داشت هنوزام که هنوز بعد چهار سال اصلا لب به سس مایونز نمیزنه ……
اوه اوه یه نگاهی به ساعت مچی ام انداختم ساعت ۱۲ ظهر بود من هنوز حتا لباس هامم جمع نکرد بودم مامانم اینا ساعت ۸ پرواز داشتن سریع رفتم سمت کمد ام هر چی لباس برای این دو هفته لازم داشتم جمع کردم ریختم تو چمدون اما مگه در چمدون بسته میشد انقدرلباس ریخت بودم توش که نزدیک بود منفجر بشه اما از اونجایی که من خیلی دختر باهوش ایم نشستم رو چمدون در اش به زور بستم ……..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2.8 / 5. شمارش آرا : 55

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x