لقب اشتباهی که به تو دادم part 11
Part_11
لقب اشتباهی که به تو دادم
و از آشپزخانه بیرون امد و راه اتاق مشترکاش را پیش گرفت یه دل شوره ی عجیب داشت یه حس عجیب
همانطور که از پله های مارپیچی بالا میرفت ویبره رفت گوشی اش را درون جیب خود حس کرد
با ان حال داغون حوصله ی هیچکس را نداشت
دستش را به جیبش رساند تا میس کال را قطع کند وای با دیدن شماره که از طرف بیمارستان بود پس بدون معطلی جواب داد
+سلام اتفاقی افتاده
_………
با هیچی که شنید سریع افتاد و گریه کرد
گریه
گریه
و
گریه
اما ایا ان گریه ی شوق بود یا……..
#فلش_بگ
#سال_2022_مکان_عمارت
#ارسین
یه سمت اتاق کشوندمش همون اتاقی بود که…..
اولش با تعجب نگاهی به اتاق انداخت چشماش خمش در گردش روی وسایل اتاق بود بعد از چند مین نگاه گرن یهو خیره ی همون ساعت لعنتی شد که هنوز که هنوز به 10 سال، هنوزم روی ساعت 12:00 بود صاف صاف بودن عقربه ها
هانا گیج بود و همش سر خود را به دستانش میسپرد و فشار میداد خودشه داره یادش میاد اما با کار یهویی هانا وحشت کردم و…….
ادامه دارد………
قشنگ بود خسته نباشی
ممنونم سعید جان 🙂🥂
خیلی منتظرم که ببینم کیوان چیکار میکنه 😂👍🏻