-
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت هفده
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_هفده 《آریانا》 توی راه با بچه ها خیلی خوش میگذشت… ولوم موزیک بالا بود و همه میخوندیم…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت شانزده
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_شانزده 《تیدا》 امروز با اون شایان عوضی حرف زدم…زنگ زده بود و تهدید ها و دستور ها…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت پانزده
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_پونزده 《آریانا》 زیر دست این تیدا خانم داشتم جون میدادم…آخه دختر تو با من چیکار داری؟!من رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت چهارده
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_چهارده 《آریانا》 صبح بود که لباس هام رو پوشیدم و راه افتادم سمت پارک سلامت که بدوم……
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت سیزده
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_سیزده 《تیدا》 بعد از اینکه آرتا رفت،شروع کردم به شام درست کردن… یه کم بعد آریانا با…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت دوازده
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_دوازده 《تیدا》 تقریبا یک هفته بود که برگشتیم تهران… بعد از اتفاقاتی که توی ساحل افتاد؛خیلی دور…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت یازده
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_یازده 《تیدا》 وااای خدایا تازه یه کم آروم گرفته بودم…اینجوری عصبانی شدنش رو تاحالا ندیده بودم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت ده
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_ده 《آریانا》 بعد از چند دقیقه بالاخره از اونجا بیرون اومدن… آرتا با چشمای سرخ و عصبانی…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت نه
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_نه 《آریانا》 ساعت ده و نیم صبح بود…بعد از خوردن صبحانه بیکار بودیم که تصمیم گرفتیم با…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت ۸
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_هشت ×××× 《آریانا》 گوشی ام رو که بالاخره شارژ شده بود رو از برق کشیدم… خدای من…
بیشتر بخوانید »
- 1
- 2