-
رمان دیدار دوباره یک عشق
دیدار دوباره ی یک عشق پارت پنجم
(سامـــیار) اعصابم خورد بود از سر لجبـازی و یه دندهگیش دندونام و از اعصبانیت روی هم فشردم که صدای جیــغ…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیدار دوباره یک عشق
دیدار دوباره ی یک عشق پارت چهارم
یه نیم نگاه بهم انداخت و گفت: بله صدرصد اخه شما در استــانه ازدواج هستی میخوای واست مشکلی پیش نیاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیدار دوباره یک عشق
دیدار دوباره ی یک عشق پارت سوم
نیما:نه دیگه من تورو به لیست مهمونام اضافه کردم هیما: باشه چون خیلی التماسم کردی میام یکدفعه پری و نیما…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیدار دوباره یک عشق
دیدار دوباره ی یک عشق پارت دوم
چشمام و که باز کردیم دیدم هاوش و هیرسا دارن از شدت خنده زمین و گاز میگیرن به سرو وضعم…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیدار دوباره یک عشق
دیدار دوباره ی یک عشق پارت اول
دستم و زدم زیر چونم و به تخته خیره شدم و رفتم توی فکر هزارتا فکر توی سرم بود چرا…
بیشتر بخوانید »