-
رمان
پایانی برای یک آغاز پارت دوم
خب خب پشت سر آقاجون راه افتادم سمت حیاط که نمیدونم چرا آقاجون ایستاد یهو قیافه آرسین اومد جلوم آرسین…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان پایانی برای یک آغاز پارت اول
«به نام خدا» ♡پایانی برای یک آغاز♡ کلافه به آقاجون نگاه کردم و رو به آقاجون گفتم :آقاجون تورو خدا…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیدار دوباره یک عشق
دیدار دوباره ی یک عشق پارت هفــتم
بعد از سه روز مرخص شــدم لباسام و با بدبختی و هزار جــــــــور اخ و داد عوض کردم سوار ماشین…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیدار دوباره یک عشق
دیدار دوباره ی یک عشق پارت ششم
★★★★★★★★★ (هیـــــــما) آروم چشمام و باز کردم و دورم و نگاه کردم گرمای دستی یکی دستم و گرم میکرد روم…
بیشتر بخوانید »