رمان سارین
-
رمان سارین پارت4
#پارت_4 ومن نمیتوانم به این سوال مسخره جواب بدهم، وقتی که بعضی شبها گرسنه میخوابیدم چه فرقی میکند؟ درعوض پول…
بیشتر بخوانید » -
رمان سارین پارت3
سارین #پارت_3 جمره خوشحال نزدیک میآید. کنار ناز روی مبل مینشیند و روزنامهی در دستش را بازمیکند. – دیروز یه…
بیشتر بخوانید » -
رمان سارین پارت2
#پارت_2 شانس آوردم که دیشب پیش از رسیدن پلیس ها از آن مسابقه رفتیم و خبرم تیتر روزنامه ها نشد.…
بیشتر بخوانید » -
رمان سارین پارت اول
سارین(نوعی سم) #پارت_1 آیدِن نیشخندی زد و دستی کنار پیشانیاش کشید، مرد روبه رویش ایستاده بود و میلرزید. خودکار در…
بیشتر بخوانید » -
رمان سارین پارت1
شروع رمان سارین(نوعی سم) خلاصه: پرواز اوکتای، دختری که به دلیل گذشتهی تلخش بدشده، زندگی آرومی داشت تا اینکه مادرش…
بیشتر بخوانید »