مطالب وبسایت مد وان
-
رمان سمبل تاریکی
رمان سمبل تاریکی پارت یازدهم
صداهای ریز؛ اما با شتابی اومد، ظاهراً کسی چیزی رو داشت از دست دیگری چنگ میزد. رها با التماس گفت:…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هفتاد وچهارم
خواست به او بتوپد ولی کوروش اجازه نداد و زود تر لب زد: _خب حالا بیا پاچهی همو نگیریم نظرت…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۱
_حیف تازه بچه بدنیا اومده تعجبی نگاهش میکند که لبخند بدجنسانه اش را میبیند! تازه منظورش را فهمید…. لبانش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان هیاهو
رمان هیاهو پارت ۱۵
رمان هیاهو پارت ۱۵ _ بفرما دخترم نگاهش از روی موهای خیسش به فنجانِ در دست خانم سیاهپوش کشیده شد……
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 22
عصبی پشت سرش وارد آشپزخانه شد. همان طور مشغول در آوردن نون از یخچال بود با اخم نزدیکش شد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۵۱
# پارت ۵۱ تکه ای نان از درون ظرف برداشتم و رویش مربا مالیدم. ذهنم خیلی درگیر بود.…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕10✿
════════════════ ساتیا اما طوری دادکشید ک نزدیک بود حنجرهاش پاره شود! ساتیا-چیییییییی!!! ارلین-حالا بیا بیرون،فقط ی لحظه توضیح بده واسشون…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش:)ادامه…
_دلم برات تنگ شده! _برو!دیگه نباش! _اون پسره کی بود؟! _دوست دارم!عاشقتم!میفهمی؟ _خواهش میکنم ازت یه دقیقه به حرفام گوش…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴٠
_هوم…قشنگه! _ببینش چقدر ناز خوابیده! قربونت بشم الهی تا خواست حرفی بزند صدای تقه در به گوششان رسید کلافه پوفی…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت پنجاه و نه
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_پنجاه و نه گوشه ای در نزدیکی پذیرش ایستاده بود… بعد از اینکه مشخصات تیدا را داد،کم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت پنج
با صدا زدنهای مهران دست از این افکار مالیخولیایی کشید _هان چته مگه سر آوردی؟ جوابی ازش…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت 57
از آغوشش بیرون آمد و همان طور که به سمت ظرفشویی میرفت زمزمه کرد: -زنگ بزن دعوت کن منم هزار…
بیشتر بخوانید »