#ترسناک. #وحشت. #ماجراجویی
-
رمان شانس زنده ماندن جلد دو
رمان شانس زنده ماندن جلد دو پارت ۱۱
پیراهنم خیس میشد آن هم وجود خون در پیراهنم بود . گریه هایم طولانی بود، من در برابر او قدرت…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن جلد دو
رمان شانس زنده ماندن جلد دو پارت ۱۰
سرم را چب و راست می کردم . او احسان نبود ، مطمئن هستم او شخصیت شوم یک نفر بود…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن جلد دو
رمان شانس زنده ماندن جلد دو پارت ۴
توان ایستادن نداشتم.چشم هایم یک لحظه تار شد. این خواب تمامی ندارد؟بخدا هر روز خواب میدیدم که احسان زنده است.دوباره…
بیشتر بخوانید »