رمان قلب بنفش💜✨
#پارت_پنجاه و شش
《راوی》
با رسیدن به ساختمان از ماشین پیاده شد…
داخل رفت…
وارد آسانسور شد و دکمه را فشرد…
نگاهی به خودش انداخت…
رنگش دوباره سفید شده بود…
لحظه شماری میکرد برای آن ثانیه ای که این ترس برای همیشه از زندگی اش محو شود…
بتواند آرتا را راضی کند و همه چیز را درست کند…
شاید زخمی که به قلبش خورده بود عمیق بود و کاری…
شاید به نظر می رسید که رد این خنجر تا ابد بر احساس اش می ماند…
به خودش که نمی‌توانست دروغ بگوید…
حس میکرد اگر آرتا لحظه ای مانند قدیم با آن نگاه نافذ و عاشق،دلش را آب کند،تمام دردهای جهان از خاطرش می روند…
هنوز استرس دست از سرش بر نداشته بود…
رژ لب کالباسی را روی لب های سردش کشید تا کمی رنگ و رویش برگردد…
جلوی در ایستاد…
بالا و پایین شدن قفسه ی سینه اش را به سرعت احساس می کرد…
عرق سرد،بر تیغه ی کمرش نشست…
زیر لب با خودش زمزمه کرد
_چیزی نیست تیدا!آروم باش.
به محض ورود به خانه،بوی دود زیر بینی اش پیچید…
سرفه آرامی کرد و نفسش را با کمک اسپری جا آورد…
جلوتر رفت و با دقت بیشتری نگاه کرد…
همه جا به هم ریخته و شلوغ بود…
بطری های خالی روی زمین و میز پخش و پلا بودند…
زیر سیگاری،پر از خاکستر و ته سیگار بود…
باورش نمی شد آرتایی که انقدر روی تمیزی خانه اش وسواس بود،اینطور همه چیز را به هم ریخته باشد…
نمی دانست که این ساعت روز کجا می تواند رفته باشد…
اما داخل آشپزخانه و پذیرایی هم نبود...
هوووفی کشید و فکر کرد…
تصمیم گرفت طبقه بالا را هم بگردد…
پله ها را یکی یکی بالا رفت و از راهرو گذشت…
جلوی در بسته ی اتاق توقف کرد…
دستش روی دستگیره لغزید...
××××××××××
با توجه به اینکه پارت های بلندم حمایت و ویو به شدت پایینی دارن؛چند پارتی رو کوتاه نوشتم لطفا ننویسید چرا کوتاهه چون از روی عمد هست🤚🏻
دوستانی که واقعا به فکر نویسنده هستین لطفا کامنت و امتیاز یادتون نره❤
اولییین😎
بوس😘
خیلی بد جنسی که از قصد کوتا میدی😒😒😒
تنها اتفاقی که افتاد بیشتر خمار شدن منهههه
با همه تون قهرم اصلا
هم تو هم لیلا که فقط بلدین منو تو خماری بزارین🤦♀️
عزیزم برو حمایت های پارت های قبل رو ببین به نظرت با چه انگیزه ای میتونم پارت بلند بدم؟🤦🏻♀️
واقعا خسته شدم از این وضعیت که هر کاری میکنم هیچی تغییر نمیکنه
حق داری نیوش جونم
منم اگه جات بودم همین کارو میکردم شاید یه تغییری ایجاد شه
ولی منم گنا دارم خب از صبح تو خماریم 😂 🤦♀️
باورت میشه دیگه ناامید شدم انقدررر این چند روز اعصابم خورد بود که میخواستم دیگه پارت گذاری نکنم
آخیی😂🥺
تو پارت گذاری نکن اون وقت با من طرفی🤬🤬🤬🤬🔪🔪🔪🔪🔪
همین الانشم فقط به خاطر زحمت و سختی که خودمون دو نفر کشیدیم دارم پارت گذاری رو ادامه میدم به جز این هیچ انگیزه ی دیگه ای نیست
یادته اون اوایل میگفتی میخوام تو سایت نذارم بهم گفتی فقط میخوام رمانمو بذارم کانال که سر جمع ده نفرم عضو نداشت به گذشته‌ات نگاه کن الان فضا برات آماده‌ست هر روز سعی کن بهتر از قبل بشی ایراد کارتو پیدا کن با تلاش نتیجه دلخواهت رو به دست میاری
بحث گذشته نیستش لیلا من حتی اگه اونجا ادامه میدادم دلم بیشتر خوش بود شاید چون همون چند نفر داخل کانال همشون من رو حمایت میکردن
هر پارت رو که میخوندن حتی میومدن توی پی وی نظرشون رو میگفتن در این حددد🙃
همینه دیگه جونم الان اون موقع بوی گندم رو کی حمایت میکرد؟ فقط خودمون بودیم دیگه تو باید دیدت رو زیاد کنی اینا کارای اولیه توئه اگه نویسندگی رو میخوای ادامه بدی نباید دلسرد بشی به این فکر کن که کارتو تموم میکنی این رمان باعث میشه قلمت بهتر از قبل شه حتی میتونی چاپش کنی کافیه بدی به یه ویراستار فقط هزینه‌اش زیاده الان منم فایلم آماده‌ست ولی به خاطر هزینه بالاش نمیخوام چاپ کنم
چی بگم من بابا بوی گندم که خوب بود چرا ناشکرییی😂🤦🏻♀️
حالا ببینم چی میشه مطمئن باش این پارت هم مثل پارت های قبل با ویو و کامنت پایین به پایان میرسه و من بی انگیزه تر از قبل فقط مثل یه ربات به کارم ادامه میدم.
حتی همین الان رو ببین
هیچکس در مورد خود پارت نظر نداد یا حدسی نزد
همه فقط گفتن کوتاهه کوتاهه🤦🏻♀️😂
نیوش خدااییی بی انصاف نباش
یه بار دیگه پارت رو بخون
چه چیزی داره که آدم بخواد بهش اشاره کنه؟؟؟
هیچ اتفاق خاصی جز اینکه تیلدا رفته خونه ی آرتا نیافته
باز شدن در اتاق…
توو اتاقم روح آرتا میخواد تیدا رو خفه کنههه🤣🤣🤣🤦♀️🤦♀️🤦♀️
اوکی ممنون از نظرت😂🤦🏻♀️
خواهش🤣💖
بابا واسه توام که کامنت میذارن انصاف داشته باش🙂
نیوش🤬🤬 من این همه با ذوق نشستم تازه میخواستم بخونم فقط چند خط بود که
اگه بخوای منتظر بقیه بمونی از کار و زندگی میفتی تازه به خودت میای می‌بینی یه رمانتم تموم نشده پارت‌ها رو طولانی‌تر کن مسلما خواننده‌ها بیشتر استقبال میکنند
من تقریبا اکثر مواقع پارت طولانی میدادم و واقعا هیچی در مقابلش دریافت نمی‌کردم حتی یک هزارم انرژیم هم برنمی گشت!
پنجشنبه یا جمعه باز هم پارت میدم
من تا پنج شنبه جمعه پیر میشم ک🥺🥺🥺
ببخشید عزیزم🥺❤
چه راحت میگه عمدی بود😒
میدونم چی میگی
منم قبلا ی پارت طولانی تر از همیشه دادم از شانس من اون ویوش از همیشه پایین تر بود😂
خیلی قشنگ بود ولی کوتاه 😂🤦🏻♀️
اهل دروغ و دغل نیستم رک میگم😂😂🤦🏻♀️
مرسیی🫂
وای یه حس خیلی بدی دارم حس میکنم دروبازمیکنه میبنی …..دیگه حتی خالیشو خودت پرکن …خداکنه حدسم اشتباه باشه🥺خسته نباشی نیوشی خانوم
الهیی🥺🥲
فعلا بد به دلت راه نده تا ببینیم چی میشه😁
مرسیی نازنین جانم از نظرت خیلی خوشحالم کردی🥺❤
من ازخیانت خیلی بدم میاد مرد وزنم نداره کلاتنهاچیزی که ازنظرم نابخشودنی هست خیانته
درسته دقیقا👌🏻
یه مدت پیش قضیه اون پسراهوازیه که سرزنشو برید روشنیده بودید شاید بگی نازی خیلی تعصب بیجا داره ولی من واقعا این نوع مردن روحقش میدونستم…دختره حتی ازرابطش باپسره واسه شوهرش فیلم فرستاده بود …مدیونی بگی من بدجنسم
دلم واسه شوهرت سوخت نازی🤣🤦♀️🤦♀️🤦♀️
چرااااااااااا🤨🤔
کلا
احساس میکنم بیچاره رو خیلی اذیت میکنی🤣🤣🤣🤣
واه ازکجامعلوم شایداون منواذیت میکنه شاید من مظلوم باشم واون ظالم😕😂
نه کاملا مشخصه تو ظالمی اون مظلوم😂😂
یعنی خوش به حال شوهرمن این همه طرفدار داره بابامنم آدمم ها خیلی هم مظلومم😏
چیزی نمیگم چون یادش که میفتم دلم آتیش میگیره برای اون دختر🥺
ما هیچ خبری نداریم کسی نمیتونه کل این فرضیه ها رو تایید کنه ولی حق هیچ آدمی نیست
جون رو خدا باید بگیره نه بنده ی خدا
من میدونم چون یکی از دوستای عموم همون اهوازیه بعد شناخت کاملی هم ازاون خانواده داشته میگه بافیلمای که واسه پسره می‌فرستادن پسره رو به جنون رسوندن اصلا روانی شده بود مثلا دختره قبل ازفرارش بچشو سقط کرده بوده بعددوست پسرش به شوهرش پیام میده میگه من بردمش بچه روانداخت من که میگم حقش بود …کاش خودمونو گاهی اوقات جای اون پسرم بذاریم توبودی چه حالی داشتی
من نمیدونم داستان رو اما این رو خوب میدونم که بهترین و پاک ترین هم که باشی حرف مردم پشت سرت هست چون مردم فقط بلدن زندگی های خودشون رو ول کنن و با قضاوت کردن دیگران سرگرمی پیدا کنن
یادآوری اون اتفاق مو به تنم سیخ میکنه💔
کسی چیزی از زبون اون دختر معصوم شنیده بود؟
خانوادش بعد بلایی که سرش اومد چی کشیدن
ولش کن دلم نمیخوادبخاطر یه آدم بی ارزش توروناراحت کنم عزیزم ولی نظرمن اینه کسی که خیانت میکنه بایدجزاشوهم ببینه فرقی هم نمیکنه زن باشه یامرد
این هم نظریه به هر حال ولی بیا قضاوت نا به جا نکنیم عزیزم به هر حال ما تو زندگی بقیه نبودیم🥲
اینجا که آرامش نداشت امیدوارم روحش در آرامش باشه💔🥺
ولی بله خیانت فوق العاده بد و غیرقابل تحمله خدا خودش میدونه با خیانتکار چیکار کنه👌🏻
د نه دیگه نشد مثلا من شوهرم خیانت کنه منتظرخدانمیمونم خودم حقشومیذارم‌کف دستش 😡
خدا نکنه این چه حرفیه آخه😂😂🤦🏻♀️
ولی با نظرم خدا خودش به بهترین نحو جواب میده
نه تواین یه مورد سخته منتظر چوب خداموند وای خدا سرهیچکس نیاره بافکرشم تنم به لرزه افتاد 😂
ولی واقعا یه سوال توکه اینقد ازقضاوت نابجا بدت میاد چی شد که اونشب اینقد زود من بیچاره روقضاوت کردی درعجبم🤔
قبلا هم گفتم که شرایط خوبی نبود و من اشتباه خودم رو قبول کردم و شرمنده شدم🙃
واسه همین هاست که کلا بدم میاد از قضاوت کردن و خودم اصلا همچین آدمی نیستم و اون شب تحت شرایط خیلی بدی اون اتفاق افتاد و خودم اصلا نفهمیدم چی شد
بیخیال دیگه گذشت ولی واقعا اونشب همتون اژدها شده بودین به هیچ صراطی مستقیم نبودیدوحرف خودتونومیزدین خوبه که سو تفاهماحل شد برات آرزوی بهترینها رودارم عزیزم
ممنونم عزیزم همچنین برای تو🥲💋
الان نمیخواد گذشته رو پیش بکشی😂🤣
😘😘
خسته نباشی گلم.
خیلی زیبا بود
ادامه اش حداقل زودتر بزار
ممنونم مائده جانم😍❤💋
پنجشنبه ایشالا اما طولانی🥲😂
ای خدا آرتا خیانت کنه دیگه تا آخر نمیبخشمشش 💔😂
عالی بود نیوشا خانوم ولی کوتاه بود
نه بابااا آرتا که مهمونیه😂😂😂😂
مرسیی😊💖
ولی من میگم خیلی کم بود😓 جون به لب شدیم.😔
عهه بالاخره شما هم رسیدی پس😁🥰
پنجشنبه میدم به خدااا
اسمت چیه🤗
گلپری🤕
گلپری جووون🤭
بله🙊
اینجایی جووون؟🤑
بله💅
کجا میری؟🤯
نمیرم😵💫
خسته میشی!؟😶🌫️
نمیشم🦾
وای وای وای!!!🤖
چقد اطوار میریزی😒🤤
عه وا🙆♀️
چه پررو و چه ریزی💯😽
نازگل منی تو جیگرررر من😻😻
خلاصه همه ی اینا رو گفتم که بگم نیوش قربونت پارتت خیلی کم بوداااا😆
ناامیدم نشووووو پر قدرت ادامه بده من خودم تا اخرش باهاتم💜💜
دیوونهههه😂😂🤣🤣🤣کوه انرژییی اومددد🤣🤣😂
من قربون تو نشم آخه انقدر مهربونیی🥲🥺😭😍
نیوشیییییی😥
تلوخودا گهر نتن🥺🥺🥺
حس میکنم تعداد میفهمه اون رفته مهمونی و حالش بد میشه بعدم آرتا میاد و میبینتش🤕
عالی بوددد🥰🤍✨️
لفطا فردا هم پارت بده🥺🥺😥
مرسییی از اینکه نظر و حدست رو گفتی عشقمم❤🥲
قربونت برمم💋😘
الان از باشگاه اومدم میبینم بعد چهار ساعت هنوز دویست تا ویو نشده امکاااان نداره فردا پارت بدم غزلیی ببخشید🙂
منم از مدرسه اومدم دیدم کلا ۱۶۰ تا ویو بعد ۴ ساعت و ۳ تا کامنت خورده
از باشگاه هم برگشتم ۳۰۰ و خورده‌ای بود اونم بعد از نزدیک ۸ ساعت🤦♀️🤦♀️
عزیزممم🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️😭
خب من👏👏👏 امتیاز ۱۰۰ رو که میدم ولی بد تلافی کردی،😞❤️❤️❤️❤️ تازه شروع کردم که تمام شد 😄 الان امتیاز میدم
نسرین جان نمیدونم چجوری تشکر کنم که این همه لطف میکنی❤😍
ببخشید ولی دلیلش رو گفتم دیگه🥺پنجشنبه پارت میدم طولانی
وای عزیزم کوتاه بود اما زیبا🥲
افرین👏
ممنونم جونم😊😘