راز آلود
-
رمان شیرین ترین تلخی
رمان شیرین ترین تلخی پارت ۸
خدمه های زیادی مشغول به کار بودن یکی میوه ها رو می چید یکی حیاط رو تمیز میکرد سه…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان شیرین ترین تلخی پارت 7
سروش؟چه اسم قشنگی!ولی مگه نمیگن اسمه که جزئی از شخصیت رو میسازه؟پس چرا اینقدر این بد اخلاق بود!؟ حتما با…
بیشتر بخوانید » -
رمان شیرین ترین تلخی
رمان شیرین ترین تلخی پارت 6
قدم میزدم و گاهی هم چپ چپ برمیگشتم به ایلیا نگاه میکردم و اون هم چشم غره بهم میرفت مثل…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان شیرین ترین تلخی پارت 5
کمی من من کرد و در اخر گفت _طلا!راستش من انکار نمیکنم که قبلا دوست دخترای فراوونی داشتم اما خب…
بیشتر بخوانید » -
رمان شیرین ترین تلخی
رمان شیرین ترین تلخی پارت ۴
ساعت ۸ بود منتظر محسن بودم که بیاد دنبالم ایفون خونه به صدا در اومد _کجا؟ صدای مامان باعث شد…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان شیرین ترین تلخی پارت 3
قدمامو به سمت خونه تند کردم ایفون خونه رو زدم که بعد یه دقیقه باز شد وارد شدم مامان و…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان شیرین ترین تلخی پارت 2
عجیب بود اینجا بیشتر از اینکه پسرای جوون بیان تقریبا خانمها و زنهای میانسال میومدن شاید به خاطر فضای صمیمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان شیرین ترین تلخی
خلاصه: درباره دختری از خانواده مذهبی،سختگیری های خانواده باعث شده که اون راهشو از انها جدا کنه هر چیزی زیادیش…
بیشتر بخوانید » -
دستهبندی نشده
رمان لمس احساس پارت 1
او اگر میدانست دراین جاده پرپیچ و خم چه چیزی انتظارش را میکشد هیچوقت قدم دراین برزخ نمیگذاشت آه چه…
بیشتر بخوانید »