مافیایی،هیجان انگیز،عاشقانه،مدرن
-
رمان هناس مستر
هناس مستر(پارت پنجم)
مرتیکه بز فقط سرشو تکون داد. انگار زحمتش میشد زبونش رو تکون بده… با صدای باز شدن قفل مرکزی ماشین…
بیشتر بخوانید » -
رمان هناس مستر
هناس مستر(پارت چهارم)
صدای شلیک گلوله ها بالا گرفته بود و منم این وسط نزدیک به پنج یا شیش بار با بابا تماس…
بیشتر بخوانید »