#دوست دارم نظرت در مورد این پارتم بدونم، حمایت فراموش نشه
-
رمان غرامت
غرامت پارت 49
*** دو هفته بعد -چیزی لازم نداری؟ بیحوصله بشقاب را داخل سینک ظرفشویی گذاشتم و به سمتاش برگشتم و لب…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 48
شو میبرمت پیش عزیزت! * * * از ماشین پیاده شدم و در را آرام بستم، همزمان مهران هم پیاده…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 47
عسلی رنگ هایش در پس اشکانم گرفته و سرد شد.. پُر از خشم.. کمرم را بیشتر فشرد و دندان هایم…
بیشتر بخوانید »