رمان لقب اشتباهی که به تو دادم part 1
Part_1
لقب اشتباهی که به تو دادم
#(سال 2023 مکان:عمارت(….) )
+_نکن اگر بابات بیاد چی
¿_هیس خفه شو نیستش فقط منو اروم کن
+_لطفا
¿_خودش زنگ زد گفت میخواد بره بیرون از شهر نیستش گفت بیام مراقبت باشم منم از فرصت استفاده کردم
+_ام….
¿_هیسسس
دخترک با احساس گوشتی خیس و داغ روی لبانش برق از سرش پرید کل بدنش گر گرفت لذت هیجان ترس همی ان حساها قاطی شده بودن یکی از دستان پسرک قاب صورتش بود و درست دیگرش ارام ارام به وسط پاهای دخترک میرفت با احساس دست پسرک وسط پاهایش خود به خود بدنش منقبض شد اما پسرک با مهارت خاصی که داشت پاهایش را از هم باز کرد که باعث شل شدنش شد ناخواسته ناله ای کردن که پسرک از فرصت استفاده کرد و زبانش را…….
باورش نمیشد چه میدید پسرش و نه نه این یه خوابه ارام بر سرخود کوبید تا از این خواب دردناک بیدار شود ولی انگار ان چیزی که میدید خواب نبود یه رویای دردناک نبود ساخته ی ذهن خود نبود واقعیتی بیش نبود تلخ بود تلخ همانند قهوهای اسپرسو اول صبح دگر بس بود باید پسرکش را مجازات میکرد و به وقتش ان دختر را دست به پست کمرش برد و ان کلت را دراورد مجوز نداشت خوب به درک قاتل پسرش میشد چکارکند ها چکار کند خشاب کلت را چک کرد و وقتی مطمئن شد
بنگ
دخترک ترسیده چشمانش را باز کرد و بجسد پسرک که روی اون افتاد بود را دید چشمانش از حدقه زده بود بیرون و چنان جیغی از تع دل زد که گلوی خود را پاره و پوره شد فرض کرد…….
ادامه دارد……..
قسمتی از پارت بعد
+_لطفا لطفا بیدار شوووووو
@_اععععع لعنتی گوه توش وای وای نه
+_لطفا تنهام نذار نه نههههههه
من خیلی تلاش کردم رمان توت فرنگی من رو تمام کنم اما هیچ حمایتی نبود و منم دیگه دوستش نداشتم اون رمان واسه من تنها نبود و من فقط درستش میکردم پارت هارو فقط راوی ها من بودم این رمان رو خودن نوشتم لطفا حمایت کنید چون احساس میکنم رمانام انقدر مسخره هستند که فقط سایت رو پر میکنن
سلام
ببین اگه تو از رمان های ما حمایت کنی و کامنت بزاری ما همیشه حمایت میکنیم ازت
پس اگه دوست داشتی حمایت کنی
رمان من شاه دل هستش 😊
من همیشه حمایت میکنم
اوک 🙂👍🏼
مطمئن باش ما هم حمایتت میکنیم
قلمت قشنگه و بعد از چند پارت میشه نظر داد خوبه یا نه ❤
منتظر پارت بعدی هستم
#حمایت
خستهنباشی به تلاشت ادامه بده که حتما موفق میشی این رمانم بذار چند پارت بگذره که ببینیم چی به چیه تا نظرمون رو راجبش بگیم😊
ممنونم ولی من الان انتظار نداشتم کلا گفتم 🙂👍🏼
دوست دارم یه رمان درباره ی کیدرما بنویسم
ادمین جان همونجایی که نوشتی ماشه لطفا یه خط پایینترش هم به جای خشاب بنویس ماشه الهیی قربونت برم ستیجون ویرایشش کن خب🤗😍
باتشکر از ادمینی که نیستش
#ادمین بیا بالا
🤦🏻♀️😂
بخدا یک ساعته هی دارم نگای ساعت میکنم تا پارت دو تایید بشه 😂🚶🏻♀️
عه…کار خوبی کردی دادی
چون اینم کم بود 😊
تند تند پارت نذار بذار همه بتونند بخونند روزی یک بار کفایت میکنه
من نباید شبا بخوابم از دست شماها؟؟؟
ساعت دههه تازههه
🤣🤣🤣
خدا
دیگه چیکار کنم باید یکم قربون صدقهاش برم خب ؟😂🤦♀️
بله دیگه😇💪
عهه فک کردم فقط همون یه دونه رو اشتب نوشتی😁🤦♀️
فدات شم من که از زیر و بم اسلحه سر در نمیارم تازه فهمیدم خشاب یعنی جعبه تیر ماشه رو باید کشید تا شلیک شه
چهار تا فیلم اکشن ببینی حله
😂 اکشن زیاد نمیپسندم به روحیات لطیفم آسیب میزنه🤣
الهی🤣