نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان هزار و سی و شش روز

رمان هزار و سی و شش روز پارت 18

3.5
(6)

🌒هزار و سی و شش روز🌒
🌒پارت هیجدهم🌒

دستا و صورت و پاهام خونی بود ولی هیچ دردیو احساس نمیکردم

روی زمین پرت شده بودم و نفس نفس میزدم

استاد و سریع بازومو گرفت و از بین شیشه ها اوردنم بیرون

_چیکار کردی با خودتتت هااان؟

درحالی که نفس نفس میزدم گفتم:

_خو…. خوبم

با کمک اورژانس به بیمارستان رفتم تا اونجا زخمامو پانسمان و بخیه بزنن

بدنم سر شده بود و درد سوزن بخیه رو احساس نمیکردم

بعد پانسمان استاد و همسرش به سمتم اومدن

لنا با ترس هینی کشید و گفت:

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا : 6

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

𝐸 𝒹𝒶

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سعید
سعید
پاسخ به  𝐸 𝒹𝒶
11 ماه قبل

بفرست من تایید کنم
اگر نصفه بود آیدی لیلا رو بگیر بفرست واسش ویرایش میکنیم پارتت رو

nor
nor
مدیر
پاسخ به  𝐸 𝒹𝒶
11 ماه قبل

شمام الان دسترسی دارین

𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
11 ماه قبل

وا اینم نصفس

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط 𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
سعید
سعید
11 ماه قبل

ادا جان چرا رمانت نصفه ارسال شده؟!

saeid ..
پاسخ به  𝐸 𝒹𝒶
11 ماه قبل

ادا جان نصفه بود بازم
اگر لیلا مشکلی ندارع بفرست توی یکی از پیام رسان ها براش
خودمون این پارت رو ویرایش میکنیم و موقع تایید بقیه اش رو میزاریم

Leila.moradii22
Leila.moradii22
11 ماه قبل

آقا جان من میگم نصفه‌ست خب هر کس داره تایید می‌کنه یه نگاه به این پارت بینوا بندازه

saeid ..
پاسخ به  Leila.moradii22
11 ماه قبل

خود ادمین تایید کرده

Leila.moradii22
Leila.moradii22
پاسخ به  saeid ..
11 ماه قبل

هر کسی اصلاً، باید درست تاییدش کنند

دکمه بازگشت به بالا
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x