رمان غرامت

  • رمان غرامت

    غرامت پارت 63

    خواستم همان‌طور که دستانش دورم حلقه و چشمانش در نزدیکیم کنجکاوی خرج کنم که صدای در خانه و بعدش عمو…

    بیشتر بخوانید »
  • رمان غرامت

    غرامت پارت 62

    دست تپل یاسان را گرفتم و سمت خودم کشیدم و گفتم: تقصیر یاسان نبود. لبخند کمرنگی روی لبنش نشست و…

    بیشتر بخوانید »
  • غرامت پارت 61

    با هول و استرس از جا پاشدم و به سمت اتاقم رفتم، حتما چیزی به میان بوده که مردم حرف…

    بیشتر بخوانید »
  • رمان غرامت

    غرامت پارت 60

    عصبی با لحن کنترل شده گفت: ببند نمی‌خوام بشنوم پوزخندی گوشه لبانم شکل گرفت و بدون حرف رو گرفتم که…

    بیشتر بخوانید »
  • رمان غرامت

    غرامت پارت 59

    “یامور” -آقای مالک امینی دفاعی دارین از خودتون؟ وکیل کنار مالک با جدیت برای قاضی سری تکان داد و گفت:…

    بیشتر بخوانید »
  • رمان غرامت

    غرامت پارت 58

    اعت در رون مطب سپری کردم و الان یک ساعت. زمانش فرا رسیده. “ممکنه خون‌ریزی‌ات شدید باشه” -من و..ببر..تو دسشویی…

    بیشتر بخوانید »
  • رمان غرامت

    غرامت پارت 57

    * -روی تخت دراز بکش و لباستو بده بالا. سری تکان دادم و روی تخت سرد دراز کشیدم پوست‌داغم با…

    بیشتر بخوانید »
  • رمان غرامت

    غرامت پارت 56

    من مات شده‌ام از زندگی و فراموش شده برای خدا.. دلم می‌خواست بلندشوم و جیغ بکشم ولی در توانم نبود…

    بیشتر بخوانید »
  • رمان غرامت

    غرامت پارت 55

    زیر لب لعنتی زمزمه می‌کند و به سرعت از اتاق خارج می‌شود ذهنم با پیچیدن درد بیشتر از حرکات مالک…

    بیشتر بخوانید »
  • رمان غرامت

    غرامت پارت 54

    بدون لحظه‌ای درنگ دوباره وارد سالن می‌شود و مرا با کلی سوال‌های بی جواب تنها می‌گذارد و ای کاش هیچ‌وقت…

    بیشتر بخوانید »
دکمه بازگشت به بالا