مطالب وبسایت مد وان
-
رمان غم شیرین
رمان غم شیرین پارت نهم
رمان غم شیرین پارت 9 به سرعت من ادرس رو دادم به امیر سام و هر به سمت همان محل…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 27
+شماره بدم پاره کنی خوشکله با خنده درو باز کردم نشستم بوی عطر تلخش زیر بینیم پیچید عطرشو وارد ریه…
بیشتر بخوانید » -
رمان مقهور
رمان مقهور پارت ۶
می گوید و توجهی به منی که سینه ام می سوزد ندارد … اگر وصلت حتی با یک پیرمردِ از…
بیشتر بخوانید » -
رمان یادگارهای کبود
رمان یادگارهای کبود پارت ۳۴
*** شب بلهبرون مثل برق و باد فرا رسید. با هزار مکافات توانست حسام را راضی کند تا در میهمانی…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشته
آدمهای رنگی
دیدن دوباره ات حس عجیبی داشت. داشتم قدم میزدم در شهر پر از هیاهو و پر از آدم های ناآشنا…
بیشتر بخوانید » -
رمان مقهور
رمان مقهور پارت ۵
طلا: دست بی بی روی سرم می نشیند … نوازش؟ … این نوازش به چه دردم می خورد؟ … قلبم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 26
انقدر راه رفته بودم که خودمو جلو در ساختمون دیدم پاهام خیلی درد میکرد کلید وسایلام خونه امیر بود آهی…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۴۳
پلک هایش هی می پرد … یا خدا دوباره مشکلی برایش پیش نیاید؟ نفس هایش تند می شود و من…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۴۲
آشوب دیگر سر از پا نمی شناسد و ذوق زده دستان طاهره را می گیرد – خونهس؟ – آره ماجد…
بیشتر بخوانید » -
رمان مقهور
رمان مقهور پارت ۴
نگاه مرد تغییر می کند … خون بس … یک دختر؟ – ادعای ناموس پرستیِ رسولی ک.ون آسمونو پاره کرده…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 25
آرمین خیره شدم به دختر پسراها که وسط درحال رقص بودن پاهامو رو پام انداختم دکمه لباسم باز کردم لیوان…
بیشتر بخوانید » -
رمان یادگارهای کبود
رمان یادگارهای کبود پارت ۳۳
شاید از گفتن این حرف منظور خاصی نداشت؛ اما در دلش غوغایی به وجود آمد. خندهی هیستریکی سر داد، همزمان…
بیشتر بخوانید »