مطالب وبسایت مد وان
-
رمان تقاص
رمان تقاص پارت 27
تقریبا از شبی که با گرشاسب غذا خوردیم سه شب میگذشت و در این سه شب تقریبا با من حرفی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج و مرج پارت ۲۳
سایمان گیج شده نگاهش را به من میدوزد. او نمیفهمد و نمی شناسد عمویی را که پدرش است! – لطفا…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه نشین
ماه نشین | پارت ۳
#ماه_نشین #پارت3 لحظاتی مات تماشایم میکند و بعد با حرص میغرد « همون بهتر آدم شانَش ، به شانه ی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه نشین
ماه نشین | پارت ۲
#ماه_نشین #پارت2 کلافه از این همه لفت دادنش ، صدایم را بالای سرم انداخته و داد میزنم «منا ، رفتم…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
کاکتوس | قسمت دو
تندتند سر تکان داد و نچی کرد. آهی کشید و دست از دور صورتش برداشت. – پس چرا غمبرک گرفتی؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت100
کمند گستاخانه در چشمانش زل زد و او به مچ دستش محکم فشار وارد کرد. لب گزید تا اخ نگوید.…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۶۲
بلاخره روز عروسی رسیده بود و او یک ساعت تمام به همراه مادرش به مهمانان خوشامد گویی می کرد. کفش…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه نشین
رمان ماه نشین | پارت ۱
به نام خدا «ماه نشین» #پارت1 .خیره به خیابان خلوت که گهگاه تک و توکی ماشین از آن گذر میکرد…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۶۰
وسط آواز خوانی اش گفت: – ما تا کی اینجاییم؟ نفسی رها کردم و جواب دادم: – نمیدونم تا هر…
بیشتر بخوانید » -
کاکتوس | قسمت ۱
امروز هم از آن روزهای پرهیاهو و شلوغ خانه بود. صدای گپ و گفت و خندههای زنانه که متعلق به…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۲۶
با ولع قاشق را داخل دهان گذاشتم و از خوشمزه بودنش نفس عمیقی کشیدم _یه جوری داری میخوری دلم خواست…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۶۱
آرمان در خانه را باز کرد و خسته خودش را روی مبل انداخت. این روزها که باشگاه می رفت، دیگر…
بیشتر بخوانید »