مطالب وبسایت مد وان
-
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 39
3.7 (16) عصبی داشتم نفس نفس میزدم که شاهرخ از اتاق اومد بیرون. ترسیدم اما به روی خودم نیوردم. یکی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ستاره
رمان ستاره «پارت1»
4.2 (20) عصبانیم.اگه°•°به نام خدایی که عشق را آفرید •°• 🌟رمان ستاره 🌟 «پارت1» {ستاره ای که تقدیر اورا…
بیشتر بخوانید » -
رمان راغب
رمان راغب پارت ۱۳
4.4 (18) وای! باز دوباره! کمی خودم را عقب کشیده و با وحشت به صورتی نگاه کردم که از عصبانیت…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۵۰
4.6 (36) پاهایم کشیده می شوند به سویش به سوی پدری که برای اولین بار مهر پدری را از او…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۱۷
4.6 (37) در آینه به تصویر خودم نگاه میکردم. لبخند زدم ببینم چه شکلی میشوم؛ زیبا شدم. اما لبخند روی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۴۹
4.5 (45) نیاز به آب سرد دارم … یک آب سرد که این آتش غم را در درونم خاموش کند…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 38
4.2 (29) شش ماه از ازدواج من و پاشا گذاشت. زندگی خیلی گرم و صمیمی کنار هم داشتیم. مسافرت میرفتیم…
بیشتر بخوانید » -
رمان راغب
رمان راغب پارت 12
4 (21) حتی گردنبند را به کل از یاد برده بودم. سریع خودم را روی صندلی راننده جا داده…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۱۶
4.2 (47) من: «خیلی هم بداخلاق نیست. غذاشو که خورد بهتر شد» در خانه حنانه نشسته بودم و دو…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۴۸
4.5 (43) آرام: موهایش را نوازش می کنم همین موهای زیادی لخت مشکی رنگش لبخند می نشیند بر لبم او…
بیشتر بخوانید » -
رمان راغب
رمان راغب پارت 11
4 (25) دوستان قبل از اینکه بریم سراغ پارت من خیلی ازتون معذرت میخوام که دیروز نشد پارت بذارم. استرس…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۱۵
4.5 (43) وقتی به خواستگاری برگشتیم، به دلیل نامشخصی همه جایشان را عوض کرده بودند. خانم محبیان دست مرا گرفت…
بیشتر بخوانید »