مطالب وبسایت مد وان
-
رمان شوکا
رمان شوکا پارت 6
شوکا پارت⁶ شاید تمام افراد رستوران از ترس شبنم یا نیما حتی جرعت آخم گفتن هم نداشتند. اما تیارا و…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۲۶
طبق معمول دخترا ریخته بودن توی مغازه ها و درو میکردن. پسراام پایه منم مثل همیشه واستاده بودم نگاه میکردم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت27
من=خوب؟بنظرت خوبم؟ لوکا=الی… من=بهم نزدیک نشو!! لوکا=چیشد یهو من=فقط ازم دورشو دیگه تحمل نداشتم دیگه نمیکشیدم شبیه دیوونه ها رفتار…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت۹
پارت☆9 ازدواج مسخره شود .خودش خوب میدانست اگر بهنام آن حرفها را نمیزد فردا حتما جوابش مثبت بود و اینک…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت۸
پارت☆8 الهی قربونت برم عزیزم ، بیا اینجا پیش خودم بشین از مقابل بهنام گذشت و کنار توران خانم نشست…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت26
“چند ماه بعد” من=مامان من نمیخوام!ینی من ذره ای واست مهم نیستم؟ مامانم=بهم بگو ببینم چته؟ من=بهشون بگو نیان! مامانم=زشته…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۲۵
(آراد) ماری احمق اومد توی جشنمو همه ی اعصابمو بهم ریخت. اون روز وقتی یاد بلایی که سرم اورد افتادم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزهای پارت ۲۱
« مروارید فیـروزه ای » #پارت_بیست_و_یک – آره میدونم اینجا راه درمانی نیست! من … من .. افسرده … نیستم!…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۲۰
« مروارید فیـروزه ای » #پارت_بیست روزها پشت سر هم سپری میشد و روز به روز لاغر تر و ضعیف…
بیشتر بخوانید »