رمان
-
رمان حریم
رمان حریم پارت ۳
سعی میکنم فقط کمی دلم به رحم بیاید. لبخند مصنوعی بر لب میزنم. – بهتره همتون آماده شین. دیگه داره…
بیشتر بخوانید » -
رمان حریم
رمان حریم پارت2
آراز پرشتاب به سمتم باز میگردد – دختر آدم؟؟؟ صدایش از حد معمول که فراتر میرود پر از ترس مجبور…
بیشتر بخوانید » -
رمان حریم
رمان حریم پارت 1
بسماللهالرحمنالرحیم. به نام خدایی که وحشت را آفرید. هنگامیکه بنده ی خدا [محمّد] برمی خاست تا عبادت کند ، گروهی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج و مرج پارت 1
نورا زنی زخم خورده که در پی انتقام از مردیست که که او را با بی رحمی به همراه فرزندش…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۴
با دستانش اشک های صورتش را پاک میکند _دراز بکش مائده جان استراحت کن فقط سرش راتکان میدهد…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۳
بلند میشوم و به سمت اتاق رفتم _کجا میبری نوه امو؟ لبخند میزنم میگویم _میبرمش هدیه اش رو بیارم خانووم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت 26
_غلط کرده دختره ی پرو… از خداشم باشه تو میری خاستگاریش تک خنده ای میکند و سرش را تکان میدهد…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۲
در اتاق را میبندد و خیره نگاهش میکند _مائده چرا اینجوری میکنی؟ یه مهمونیه دیگه! سرش را تکان میدهد مطمئن…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۲۵
توی راه حرفی بینمان زده نمیشود، وقتی رسیدیم ماشین را پارک کرد و باهم از ماشین پیاده شدیم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۲۴
_آیدین خدایی بس نیست اینقدر به همه باج دادی؟اینقدر خودتو جلوی همه خار و ذلیل کردی؟ سرش را پایین می…
بیشتر بخوانید »