ماه: آبان 1402
-
رمان هزار و سی و شش روز
هزار و سی و شش روز پارت پنجم
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت پنجم🌒 باز هم با فکر به تو از بقیه دور شدم _ببخشید حواسم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕14✿
════════════════ ساتیا-میگم،شام میخورین؟اگه آره ولش کن حرفم طولانیه! سورن-اره خب،ولی بگو گوش میکنم ساتیا-اگه شام میخورین بعدا میگم! سورن-نه نه…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۳
بلند میشوم و به سمت اتاق رفتم _کجا میبری نوه امو؟ لبخند میزنم میگویم _میبرمش هدیه اش رو بیارم خانووم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت 26
_غلط کرده دختره ی پرو… از خداشم باشه تو میری خاستگاریش تک خنده ای میکند و سرش را تکان میدهد…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت ۶۹
دستانش میلرزد نفرت وجودش را پر میکند چشمانش را سمت مالکی که بی هوش روی میز افتاده سوق میدهد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان باران که می بارد
رمان باران که می بارد _ پارت 1
می بوسم و کنار می گذارم … تمام چیز هایی را که ندارم و نباید داشته باشم! دست هایت چشم…
بیشتر بخوانید » -
شعر
شعر کوچه _ فریدون مشیری
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت ده
برخلاف باورش همه چیز داشت به سرعت پیش میرفت. یک هفته بعد خونواده حسام به خواستگاریش اومدن دو…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕13✿
════════════════ دم گوشش رفت و پچ زد: آرتیا-ارلین گف یکی هست ک دوسش داری و خونشون اون پشته و وقتایی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت چهارم
_سلام خوبین ماهور و متین چندین سال بود باهمدیگه بودن و ارام و ارسلان نامزد بودن انگار فقد من بودم…
بیشتر بخوانید »