ماه: آبان 1402
-
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part43
صبح زود همه خانواده باهم بلند شده بودند رو به بازار هوا هم گرم میشد هانیه اصلا تحمل نداشت کیان…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هفتاد ششم
#فلش بک ( یک هفته قبل) ترمز دستی را کشید و از ماشین پیاده شد. رو به روی آپارتمان مجللی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 26
سرش به خاطر صدای موسیقی بالا روبه انفجار بود و با تمام این ها سعی میکرد با احتیاط رانندگی کند…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۵۷
# پارت ۵۷ حسابی خیس شده بودیم. با رسیدن یه ویلا، کامیار مستقیم از پله ها بالا رفت و وارد…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت آخر
دلش مثل سیر و سرکه میجوشید با اینکه خوشحال بود اما باز هم میترسید کاش افرا در طول راه با…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت سوم
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت سوم🌒 _الکی چرت و پرت نگو چی براش کم گذاشتم هان؟ پوزخندی زدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۲
در اتاق را میبندد و خیره نگاهش میکند _مائده چرا اینجوری میکنی؟ یه مهمونیه دیگه! سرش را تکان میدهد مطمئن…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 25
نگاه های جیمز را برای دقایقی طولانی روی خودش حس میکرد اما بعد از مدتی نگاهش را گرفت و به…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرسانا
رمان مرسانا: پارت پنجاه و پنج
سرش و مطمئن تکان داد و گفت: درسته من هم با نظر شما موافقم و.. یکمرتبه صدای جیغ و سوت…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت شصت و یک
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_شصت و یک از خشم نفس نفس می زد… اگر اتفاقی برای تیدا میفتاد یک لحظه نمی…
بیشتر بخوانید »