ماه: آذر 1402
-
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۰
از سرما می لرزیدم و قدم هایم را تند کرده بودم اما انگار راه طولانی تر میشد شدت باران زیاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۶
# پارت ۶ در را باز کردم و وارد حیاط عمارت شدم. گلچهره جون فوری به استقبالم آمد. _ خیلی…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت سی و دوم
مهسا با چشمانی سرخ و آب دماغی که شل شده بود، نگاهش را از پنجره بزرگ مقابلش گرفت و به…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۲۸
جلوی در منتظر آژانس بود که سیاوش را دید آرام سلامی کرد و سرش را پایین انداخت متوجه ی پوزخند…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۸
در حال خوردن بستنی اش بود اما با استرس آرمان _ میگم آتوسا ؟ _ بله ؟ آرمان _ اگه…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۷
# پارت ۷ رها مقابلم نشست و نیکی جون برامون شربت آورد. نگاهم رو به تک تک اجزای صورت رها…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿50تا𝒑𝒂𝒓𝒕46✿
════════════════ همیشه این لحظه را در رویاهایش میدید،و حالا سورن دقیقا جلوی دوربین ایستاده بود… مانیاد- بله؟ سورن- ببخشید میشه…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت بیست و چهار
گیج و منگ جواب داد _هان؟ گره اخمش بیشتر شد _بعدشو برام تعریف کن کاش همین الان بیهوش شه…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۵۰
**** بالاخره مهیار از بیمارستان مرخص شدو همه باهم راهی خانه شدن به دستور مصطفی خان و خورشید گوسفندی سر…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۹
هرچه کانالای تلویزیون را بالا پایین کردم هیچی نداشت بیخیال کنترل را روی میز پر آشغال جلویم انداختم و دراز…
بیشتر بخوانید »