ماه: تیر 1402
-
رمان شقیقههای خونین
رمان شقیقههای خونین پارت ۲
«امیدم به اون بالایی هست» ___دوستان قسمت اولیهی این رمان به صورت سوم شخص نوشته شده و مابقی رمان از…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
رمان امیدی برای زندگی پارت سی ودوم
پوزخند زد. _اینکه معلومه! از پشت پیراهنش را گرفت و با آرام ترین لحن ممکن لب زد: _بحث نکن….حالت خوب…
بیشتر بخوانید » -
رمان متانویا
رمان متانویا پارت 9
با آرمین رفته بودند بار جدید را تحویل بگیرند… درون ماشین و در سکوت خیره به مسیر رو به رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 62
**** “وقتے نباشے تحمُّلِ تنهایـے ڪار سادہ اے نیست ،چون تنهایـے قبل از تُ ، با تنهایـے بعد از تُ…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
داستان کوتاه
هنوز آن روز را فراموش نمیکنم،روزی که با خستگی وارد کتابخانه شدم،فشار زیاد کار ها باعث شده بود فشارمببافتد,قفسه های…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان شقیقههای خونین پارت ۱
نام رمان: شقیقههای خونین به قلم: ویدا ژانر: اجتماعی، معمایی، عاشقانه خلاصه: روزهایی پر تنش خبر از شیوع مرضی میدهد…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۴
-خب بفرمایید بنشینید به دستم اشاره کرد: -طرح هاتون رو هم بدید من ببینم طرح ها رو به طرفش گرفتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم
رمان بوی گندم جلد دوم پارت دو
تند و دستپاچه از ماشین پیاده شد سرش را که بالا آورد چشم تو چشم امیر شد با دیدنش پرده…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۳
بعد خوردن صبحونه رفتم بالا، کمدو باز کردم دنبال لباس مناسب بودم که چشمم به مانتو لیمویی رنگ افتاد،به همراه…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
داستان کوتاه
موهای طلایی اش را روبه روی آینه شانه میزد،اصلا دیگر چه اهمیتی داشت که رنگش را تغییر ندهد مثلا قهوه…
بیشتر بخوانید »