ماه: خرداد 1402
-
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۲۱
ارشد رو توی بغل خودم فشار دادم و چشمام رو بستم… _رزاا صداش اشنا بود! چشمامو باز کردم…دیدم هیراده! از…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۶
مهدیه و زینب به سمش هجوم بردند و او را بلند کردند نگاهش به مردی افتاد، که با نگاهایی خونسرد…
بیشتر بخوانید » -
رمان دختر روستایی
رمان دختر روستایی پارت3
*دختر روستایی* پارت[3] دو روز شده بود . که من عاشق شده بودم اما اون پسر نمیدونم چرا این حس…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۶۴
انگار دست سرنوشت میخواست او را دوباره به سمت این مرد بکشاند در کنارش نه ، روبرویش…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 6
چندبار حرفش را حلاجی میکنم، من صلحاش را دوست داشتم منتها قوه عقلانیم این را نمیفهمید که چرا من باید…
بیشتر بخوانید » -
رمان وقتی ستاره ها ناپدید شدند
رمان وقتی ستاره ها ناپدید شدند – پارت ۲
#002 با تعجب به صدایی که از تو گوشی میآمد، گوش دادم دای مهیار بود ، یعنی دارن برمیگردن؟ مامان…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت 3
#3 رسیدم درخونه نفسم رفت خدایا پووف چندتا نفس عمیق بعدم تق تق در زدم آخه کلیدام مونده تو ساک…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 52
روی صفحه گوشی اش نوشته ای بود که میگفت: “” اونی که داری بهش نزدیک میشی باید خیلی ارزشش رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت 2
بعد بدو رفتم بالا سر ممد من:دستت رو بده کمک کنم بلند بشی ممد:با یه اخم مثلا ترسناک به…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 5
دستش روی سرم مینشیند و بعد با صدای آرومی میگوید: درست میشه همچی یامور! این یاغی گری های پسران قاسم…
بیشتر بخوانید »