رمان آیدا
-
رمان آیدا پارت آخر
تمام دیشب فکرش درگیر گل و جمله ای بود که روی برگه نوشته شده بود تا وقتی که مهرداد برایش…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 60
“سه سال و چند ماه بعد” موبایلش را تند داخل کیف انداخت و بعد از چک کردن اینکه تمام…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 59
با صدای زنگ موبایلش از خواب بیدار شد،قبل از آنکه تماسش را پاسخ دهد نگاهش را به ساعت داد ده…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 58
روی صندلی چوبی اتاقش جای گرفته بود و خیره ی آسمان صاف بیرون بود. قلب آیدا و آسمان امروز عجیب…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 57
وارد خانه شد و کیفش را همان جا کنار در گوشه ای پرت کرد دقیقا باید چه کاری میکرد؟!…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 56
نگاهش را در خانه چرخاند و چشم هایش را چند لحظه محکم روی هم فشرد. نیاید بی گدار به…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 55
از کنار پنجره فاصله گرفت و کلافه روی مبل نشست. دو روز پیش پرهام به دنبال جیمز و محموله ی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 54
اول سلامی به مادرش کرد و بعد به شیدا که با اخم روی مبل نشسته بود و گویا قصد داشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 53
با استرس فنجان را نزدیک دهانش برد اما تمام حواسش روی سام بود اویی که حتی چایی اش را هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا پارت 52
سعی کرد آرام باشد،آرام زمزمه کرد: -بهت توضیح میدم سام لبخند کمرنگی به لب داشت: -نیازی نیست کاش هرگز سرد…
بیشتر بخوانید »