مطالب وبسایت مد وان
-
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳
4.3 (67) _ایشاللهههههه خندید… _محمد _جان محمد؟! _من…موافقم با تعجب نگایش کرد… _موافق چی؟! _همین…همین فرار دیگه چشمانش چهارتا شد!!!…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۵۹
4.5 (188) دیگر تحمل بس بود صبر او هم حدی داشت تمام نفرتش را در چشمانش ریخت و با عصبانیت…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 50
4.7 (18) **** حال من در شیراز بودم… شیراز… شیراز شهر خاطره هاست… شهر عشق… شهر دوستی… شهر باغ های…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت بیست و سوم
4.7 (24) رنگ از رخش پرید و بهت زده به او نگاه کرد……سهیل الان چه گفت؟ او دیگر از کجا…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا
شوکا پارت 36
4.4 (7) شوکا پارت³⁶ گفتم این از این اخلاقا نداشت پس واسه در آوردن لج نیما لبخند حرص دراری رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۵۸
4.6 (119) _آرش مامان…بخند ببینم با چشمان درشت مشکیش خیره بهش نگاه میکرد بوس آرامی به صورت نرمش زد دوست…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی )
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی) پارت ۵
4.3 (7) آرتا حسی که از بچگی به هارلی داشتم تموم نشدنی بود … حسی که باعث میشد همیشه توی…
بیشتر بخوانید » -
رمان پوراندخت
رمان پوراندخت پارت ۸
4.7 (21) رمان پوراندخت پارت هشتم تقدیم نگاهاتون عشقای من💗 _ به پدرم اطلاع بده که الان آماده میشم .…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲
4.4 (88) صبح با درد بیدار شد… کم زجر نکشیده بود توی این خونه، اصلا واسه اهالی این خونه مهم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۱۷
3.3 (107) بهترین لحظه بود برام… بالاخره به عشقم رسیدم، الان داشتم جلوش میرقصیدم و اون برام دست میزد! چه…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی )
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی) پارت ۴
4.8 (5) شیشه اسید در چشم بهم زدنی رو کاپوت پارچتام خالی شد …. موتوری سرعت گرفت و رفت و…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود
یکی بود؛یکی نبود!پارت چهارده
4.5 (20) یوتاب اخم عمیقی کرد و گفت: _سیران کیه؟ هاوش کمی عقب کشید و بی خیال شانه ای بالا…
بیشتر بخوانید »