نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان آزَرم

رمان آزَرم پارت ۳۴

4.2
(69)

این حالت … تصویر مردی لم داده روی مبل
با یک جام نیمه پر
دکمه های نیمه باز و کمربند شل
موهای آشفته و چشمان سرخ
یک تصویر زن کش لعنتی
نفسش تنگ است
دختر رو به رویش بی شک یک سوپرمدل آمریکایی است
قد بلندش خود نمایی می کند …تن ظریفش … حرکات بدن اش … لوندی می کرد برای مردی که ذهنش جایی حوالی پیچ سیم موهای کس دیگری است
می نوشد و با چشمانش رصد می کند تن ساحل را … شاید هوس دختر صالح بیفتد از کله اش
مردک احمق آخر این تندیس چه کم دارد که له له میزنی برای آن قد کوتاه مردنی؟
برای چه داری جان می کنی برایش
نمی پرد … هوس دختر صالح نمی پرد
کلافه شده دیگر
چندمین شیشه است که می نوشد؟
لعنتی حتی مستی هم یادش را نابود نمی کند
از جا بلند می شود
هر طور شده از یادش می برد پرنسس صالح را
نزدیک ساحل می شود
میمیرد برای سردار … برای یک گوشه چشمش میمیرد و چه چیز دیوانه کننده تر از اینکه سندش شش دنگ به نام خودش است
– ناراحتم ازت سردار … تو اصلا به من اهمیت نمیدی
آخ از مغز سردار … لوس بازی های آرام لعنتی جلوی چشمش چرخ می خورد
لیوان را روی میز پشت سر دختر می گذارد
دست هایش مشت می شود لبه های همان میز
چشم می چرخانه در صورت بی نقصش
حتی بویش هم بوی او نیست
بوی آن دخترک مو فرفری بوی لیمو است … یک بوی لیموی سرد
این عطر زنانه کشنده به گرد پاهایش هم نمی رسد
سردارِ احمق … سردارِ بی ظرفیت
بس کن از فکر به او
بس کن مگر زن ندیده ای بی عرضه؟
قلب که این شماتت هارا نمیشناسد
سرخم می کند روی صورت دختر
فاصله افتاده بین لب هایش
و او چه می داند که ساحل برای بوسیدن لب هایش دارد جان می دهد؟
تا به حال نبوسیده
مانند یک ابزار بی ارزش بدنش را آرام کرد و کنارش گذاشت هربار
اما این بار … می خواست با بوسیدن لب های کشنده این دختر فراموش کند طعم لب های کوچک دختر بی همه چیز صالح را
دندان روی هم می فشارد
– دهنتو ببند و صدات در نیاد فعلا
ساحل می شود همان زن لوندی که بارها تن مرد را پذیرا بود
دیگر چم و خمش دستش آمده … لِم او را بلد است
– خب … مدل جدید بریم؟ … چرا انقدر عصبی؟
صحنه هایی در مغزش رژه می روند را فقط می خواهد به نحوی نابود کند
در آن مزرعه بی در و پیکر … تصویر مردی افسار گسیخته و بلند قد که زن ریز نقشی را به درخت تکیه داده و امان نفس کشیدن نمی دهد
دستانش پاره می کند لباس ساحلِ متعجب را
همیشه خشن است … ناملایم … اما امشب
این رفتار ها طبیعی نیست
-سردار … آروم باش … خوبی؟
کلافه و خشمگین کمر شلوار دختر را می کشد
– گفتم صدات نیاد … نگفتم؟ … ببر پس صداتو
همین است … هربار همین است
خفه اش می کند … بدنش را با او آرام می کند و آخر سر یک جلوی چشمانم نباش نثارش
دلش به همین چیزها هم خوش است
زیادی احمق است که این حالت سردار را بی صبری برای یک رابطه داغ تصور می کند
شاید هم فقط می خواهد خوش بین باشد
دهانش بسته می شود مرد دقیقه ها با خود کلنجار می رود
با خودش با مغزش با قلبش
حالش دارد به هم می خورد
دست که می زند به نقطه ای از پوستش لب های خانه خراب کن آرام ظاهر می شود
گور پدر همه چیز او اکنون فقط آرام را می خواهد
سخت است اعتراف … دردناک است و کمر شکن
مستی و یک زن برهنه … نمی توانند بیرون کنند خیال دخترک را
او خانه کرده … درست جایی سمت چپ سینه اش
از همان روز که بوسید زابراه شد … بی خانه مان شد
به نامزدش نمی تواند دست بزند و این یعنی … دست مریزاد آرام … شیر مادر حلالت دختر
مرد سرد و گرم چشیده هل می دهد تن ویران شده ی زنی که دقیقه ها زور زد مردش را آرام کند
بی خبر از اینکه سردار … فقط با آرام، آرام می شود
لباس می پوشد و همین الان لب های او را می خواهد
تن کوچکش را می خواهد … نرمی بدنش را … چشمان کشیده اش را … پیچ پیچِ موهایش را … عطر لیموی تنش را
و گور پدر ساحل و هر زن دیگری

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا : 69

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Sahel Mehrad

پریشان در پریشان در پریشان ...
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خواننده رمان
خواننده رمان
4 ماه قبل

این ساحل طفلکی رو اینقدر اذیتش نکن خوردش نکن بگو نمیخوامتو خلاص

Batool
Batool
3 ماه قبل

وای دختر اینقدر قشنگ مینویسی که من هی تشنه وتشنه تر رمانت میشم خیلی عالیه خیییلی احسنت برتو گل دختر ولی لطفا مثل بعضی از نویسنده ها یه مدتت می‌نويسن بعد ولش میکنن یا هر مدت یه بار پارت کوتاه میدن وهی لفتش میدن نشو خواهشن 🥺باور کن دیگه میترسم رمانیو بخونم مبادا نویسندش ولش کنه وپدرمون دربیار با وضعیت اسفناک پارت گذاری به هرحال مرسسسیی عالی بود 😍🥰🥰🥰🥰

خواننده رمان
خواننده رمان
3 ماه قبل

کجایی ساحل جان پارت جدید نداری گلم

خواننده رمان
خواننده رمان
3 ماه قبل

ساحل جان چطوری گلم حالت خوبه یه خبری از خودت بده نگرانتم

دکمه بازگشت به بالا
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x