معرفی رمان مقهور
به نام خدا
مقهور: شکست خورده
روایتی از رسومِ کهنه
کنج یک خانه دخترکی مسکوت نشسته است … اویی که قرار است سفیرِ صلح باشد … او را مانند یک گوشتِ قربانی درون سینیِ مجللی می چرخانند و این یعنی نوید صلح؟
طلا: من قراره تا آخر عمرم فدای قوم و نژاد بشم؟ … این خیلی بی رحمیه
میان تاریکی های سمت دیگر مردی است که یک واژه در وصفش می توان گفت … ترسناک!
پر از خالی های وحشتناک است … چشم هایش شر را فرا می خوانند … سرش درد می کرد برای زمین زدن این قوم
الوند: ما و دختر حاجی؟ … چه شوددد!
صداهای عجیبی زنگ می زنند در مغز کوچک دختر … صداهایی که وحشیانه جملات را فریاد می کشند … به او بفهمانید … او تنها یک … خون بس است!
________________________
عزیزان این رمان جدید منه و توی تلگرام پارت گذاری میشه.برای دوستانی که قلم بنده رو می پسندن لینکش و خلاصه رو اینجا قرار میدم اگر دوست داشتید می تونید عضو بشید🫀
https://t.me/romanmaghhoor
لینک کانال
https://t.me/romanmaghhoor
فقط کافیه نویسنده ساحل مهراد باشه 😍 از کی پارت گذاری میشه من تلگرام ندارم باید نصب کنم
قلبی که🥹❤️
از امشب😁
ساحلی این رسمش نبودا ،چرا ی خبر ندادی ؟
دادم دیگه.الان شروعش کردم تازه پارت یکه😶
چرا این کاورش این قدر قشنگه🥲🤯💓
متناسب با اتفاقات رمانه 😁❤️