متن عاشقانه
چه خوش است با خیال تو نهفته راز کردن_حزیت لاهیجی
چه خوش است با خیال تو نهفته راز کردن
به زبان بی زبانی سر شِکوِه باز کردن
به ره سمند نازت دل و دین فشانی از ما
به دیار کفر و ایمان ز تو تُرکتاز کردن
ز تو پرسشی و ازمن پی شُکر این نوازش
سر ز خم دل گشودن ،شَطِ خون نیاز کردن
دل و دین فدای طورت ،به کدام مذهب است این؟
میِ مدّعی کشیدن ، زمن احتراز کردن
نمکین بُوَد که صحبت به تو اتّفاق افتد
من و سوز عشق گفتن ، تو و عشوه ساز کردن
نبود بهاری و دی را بر خار خشک فرقی
دم عیش را ندانم ز غم امتیاز کردن
به جهان جز این تمنّا نبود حزین ما را
غم او به بر کشیدن ، درِ دل فراز کردن
حزین لاهیجی