آیینه
به آیینه خیره میشوم.
تصویرم در آیینه سیاه، سفید و خاموش میشود.
جسمم را در آیینه تار و مبهم میبینم.
لبخند بر لبانم خشک میشود.
رمق و توان فریاد یا لب تر کردن هم گویی ندارم.
روی دُور تند نوار زندگیم مدام به عقب و جلو پخش و تکرار میشود.
صدای در گوشم فریاد از خستگی میزند.
در پیج و تاب خاطرات شیرین و مبهم، تاریک و آشکار زندگیم به ماننده چرخ و فلک بی وقفه در چرخشم.
در جایی که نامش را نمیدانم که وسعتش قابل حدس و گمان نیز نیست مبحوس به نظر میرسم.
حتی احساس خستگی، گرسنگی،و تشنگی ندارم.
گویی ساعت ها است در این مکان و زمان بر روی نقطه ای سیاه رنگ ایستاده ام.
#فکرآرا
عه آرایشگرین!
عکستونو دیدم دقیقا مثه همون پسرایی بود که میرن آرایشگاه از تو آینه از خودشون عکس میگیرن
حدسام ای هفته درست در میاد عجیبااااا
خسته نباشین
بله ارایشگر هستم و اینکه راجب متن هم تمایل داشتین خوشحال میشم کامنت بزارین
خداقوت👌👏 رنج عمیقی در بین واژهها حس میشه. قلمتون واقعاً قوی و زیباست. امیدوارم در آینده کارهای بیشتر و متفاوتتری ازتون ببینیم✨
سپاس از شما
سبک بنده به نوعی غم الود هستش و انشالله موضوعات سعی میشه تنوع و جذابیت بیشتر داشته باشه
مثل همیشهعالی و زیبا حس ها رو به نقش کشیدی و با نوع نوشتنت باعث شدی که مخاطب با ت همراه بشه و جزء به جزء متنات رو حس و درک کنه🤍✨️
خیلی ممنونم ازتون واقعا محبت دارین به بنده.. کامنتتون پایدار تا پای یار😂🙏🏻
سلام خوبی؟
چقدر جالبه که جدیداً زود به زود میای! قبلنا اینقدر صداتون میزدم کسی حتی جوابم رو نمیداد اما تازگیها خیلی از قدیمیها اومدن.
خوبه که آقای فکرآرا اومد بلکه دوباره یه سری به اینجا بزنید.
والا ما که دیگه اعضای قدیمو نمیبینیم
لیلا جون پارت منو تایید میکنی؟
تایید که والا میشه اما دسترسی اختلال داره بدون عکسه ها🤒
سلام مرسی
آقای فکرآرا دوستمن بخاطر اون اومدم تو سایت، بعدشم من ندیدم تو جای اسمی از من ببری چندپارت جدید رمانمم نبودی لیلا جان کم و کاستی باشه از خودت بوده!
بله متوجهام. یعنی توی سایت بودی و دیدی که اسم میبردم؟! هر چند دیگه مهم نیست. یه رمان ارزش ناراحتی نداره فقط برام عجیب بود اون مواقعی که همش دیر به دیر میاومدی سایت و گاهی وقتها واسه رمانم کامنت میذاشتی هزار جور بهونه داشتی. اون موقعها بیجهت خودم رو به در و دیوار میزدم که چرا خلوته و حمایتی نیست اما الان یه جورِ دیگه به نظر میاد.
من که دیگه اینجا فعالیت نویسندگی ندارم دختر🙂 اما از خودت بپرس چرا کامنت نذاشتم چون بازخوردی ندیدم. یکطرفه نمیشه که خواهرِ من
صحیح یک طرفه نمیشه، من از کسی درخواست نکردم که این کار و برام بکنه خودت سر حرف و باز کردی منم گفتم
وگرنه اشکال نداره از نظر من اینطوری بوده(لیلا مشکل داشته نتونسته)!
گاهی مییومدم سر میزدم رمانمم میزاشتم و جواب و هر کامنتی که لازمم بودم میدادم
والا لیلاجان این حرفا و گله هات باید برا کسایی بزاری ک دو روز غیبشون میزد به قول خودت صداشون میزدی من در حد اینکه کسی باهم باشه باهاش هستم
و اینکه میگی الان جور دیگه به نظر میاد، من فقط رو حساب احترامی که به دوستم دارم نوشته اش رو میخونم و براش کامنت میزارم
از بقیه بپرس چرا یهویی پیداشون شد!!
ای بابا بعد عمری اومدی بیخیال بچه ها
ادامه این بحث خندهداره😂 اما خب قشنگ برو ببین من حتی چند بار شد دیدم کامنتی ندادی گفتم خب طبیعیه آدم که همش نمیتونه کامنت بذاره میاومدم واسه رمانت کامنت میذاشتم اما از یه جایی به بعد دیدم نه، دارم با در و دیوار حرف میزنم.
آره واقعا خیلی خنده داره، مگه تو حمایت از کسی میکنی که حتما اون کس جبران کنه؟این اسمش حمایت نیس
حمایت خریدنه!
هیچکس مجبور نیس برای دیگری کامنت بزاره یا حمایت کنه خوشش اومد که چه خوب خوشش نیومد عاو چه بد هیچ حمایتی نکنه که توقع جبران داشته باشه
من هینقدر رمانم میزاشتم بعد دو هفته یادم میومده که باید ببینم تایید شده یانه و هربارم که بعد دوهفته پیدام شده جواب دادم و اگرم ندادم همون روز پارت جدید و گذاشتم.
بله… درسته، مجبور نیست! درست میگی زهرا جان، درست.
اگه این رو نگم ته دلم میمونه دیگه زیر پست آقای فکرآرا بحث رو ببندیم.
گفتی خوشش نیاد حمایت نکنه. به همین راحتی! این استدلال توعه؛ اما یهکم افق دیدت رو زیاد کن نویسندههایی رو دیدم با تجربه ده سال یا بیشتر برای کارهای نویسندگان تازهکار هر چند خوششون هم نیاد کامنت میذاشتن چرا؟ چون وظیفه خودشون میدونستن اشکالات کار، نقاط ضعف یا مثبتشون رو بگن اگه همه مثل تو فکر میکردن یه مبتدی رو در نظر بگیریم همون اولِ راه قلم رو میبوسید میذاشت کنار
نویسنده نوپا نیاز به یک حمایت واقعی داره نه یک حمایت الکی
من گفتم خوشش نیاد کامنت نزاره، چرا بزاره؟این که پایین پست به قول تو نویسنده مبتدی کامنت بزاره اونم با یع نظر بد خیلی خوبه، میزنه کل اعتماد به نفس طرفو خرد میکنه، تو یکم افق دید تو باز تر کن لیلا جان، وقتی کارت خوب نباشه همین که بازخوردی نداشته باشی بهتر از اینه که کلی کامنت منفی داشته باشی فقط بخاطر اینکه مبتدی و خواسته کمکت کنه
نویسندگی استعداد نیست که یک دفعه توی تو به وجود بیاد و تو بیایی خلقش کنی که یکی استعداد بالاتر بیاد ایرادتو بگیر!!
نویسندگی یک تراپی که کل روحیات و وجودتو به چالش میکشی و بعد به مخاطب میرسونی
نمیدونم این چه دیدگاهیه که تو داری، حمایت باشه ولی الکی یا راستش فرق نداره فقط باشه!!!
منم منطورم دقیقاً همین بود اگه توجه کنی گفتم نکات ضعف! نگفتم تعریف و تمجید کنه. بعدشم اگه من دنبال حمایت بودم که بعد دو ماه از تموم شدن رمانم نمیاومدم کارهای دوستان رو دنبال نمیکردم! چرا چون احساس مسئولیت در قبالشون دارم و نمیخوام تنهاشون بذارم.
اصلِ بحث من میدونی چی بود؟ تلخی قضیه اینجاست که شما همیشه بودین توی سایت اما اون وقتهایی که به نفع خودتون بود. کار و این چیزها بهانه بود.
تمام.
میدونی بدی تو کجاست اینه کاری که میکنی براش منت میزاری، یع طوری حرف میزنی انگار فقط تو لیلا هوای همه رو داشتی
تا جایی من خودم شخصن در توانم بوده از همه مخصوصا تو حمایت کردم ولی چون استمرار نداشته هیچکاری نکردم و فقط تو بودی
حالا ک تو خوبی من بد لیلا جان اینم یادت باشه وقتی یک کار خوبی میکنی نباید هی یادآوریاش کنی چون اون واقعی نبوده اوکی؟!
برای هر حمایتی کردی یع معذرت که جبران نشده چیبگم دیگه والا!
متاسفانه منظورم رو متوجه نشدی. من دیگه اصراری به توجیه کردن یا ثابت کردن خودم نمیبینم😔 امیدوارم موفق و مانا باشی زهرا جان. خدانگهدار
خسته نباشید جناب فکرآرا
متن شما اون حسی که انتطار دارین رو به قلب مخاطب منتقل میکنه و این خودش یه استعداده
خسته نباشین
ممنون از شما بله سعی بر اینه نوشته و متن ها خالص و بر گرفته از قلب و ذهن باشه تا حس رو اول برای خودم تداعی و بعد برای مخاطب به ارمغان بیاره
واقعا عالی بود با تک تک جملاتتون حس رو به خواننده منتقل میکنید اگر تمایل ووقتش رو داشتید با همچین نوشته های زیبا وبی نقصی مطمئنم میتونید یه رمان زیبا هم بنویسید خسته نباشید
سلام تشکر میکنم.. بنده بیشتر سبک نویسندگی متن کوتاه خلاصه مفهومی هستش چون عقیده بر این دارم متن کوتاه و مفهومی تاثیر گذار تر و مخاطب رو هم خسته نمیکنه
خب حداقل متن های شاد هم بنویسید آخه من هر دفعه کلی اشک میریزم کلا نیم ساعتی توحال هوای غم نوشته ی شما میرم
عنوان جنگل متن قبلی ک نوشتم زیاد بازخورد نداشت برای اطرافیانم و خودمم زیاد باهاش حس نگرفتم برای همین پیشنهاد شد در سبک غم الود بنویسم
امیدوارم موفق باشید
قلمِ شیواتون ، مانا:)
زیبا مینویسید ، زیبا توصیف میکنید
با استعدادی که در قلمتون وجود داره … به نظرم میتونید گریزی هم به ژانر هایِ دیگه بزنید …
گرچه سبکی که درِش متونتون رو مینویسید مشخصا توش بسیار موفق هستید 🙂
بدرخشید🙌🏾
دینای عزیزم😍 تو خودت قلمنوازی😂 کجایی دختر؟
سلام عزیزِ دل ، حالتون چطوره خانم مرادی ؟
خوبین؟؟
در گیرِ آزمون هایِ پایان ترم و مدرسه و … بودم .✌🏾😁
اما دیگه آخر سالی اومدم یه سری به سایت بزنم ، چه حسنِ اتفاقی که الان پیداتون کردم … ❤️✨
راستی ، یه سوال ، رمانِ جدید در سایت قرار نمیدید؟؟
خوبم عزیزم، شکر☺ موفق باشی عزیزم. یه کارِ جدید در حال تایپ دارم تا بتونم تمومش کنم یهکم طول میکشه. اما اگه دلت خواست میتونی توی تک رمان و یا رمانبوک شولای برفی یکی از کارهای قدیمیم رو ویراستاری کردم بخونی😍
مرسییی❤️✨
حتما با کمالِ میل:)))))
خیلی متشکرم ازتون..
بنده سر رشته ای در نویسندگی ندارم ب عنوان علاقه مینویسم و ب پیشنهاد دوستان داخل این سایت اومدم و ژانری که فکر میکنم داخل بهتر مینویسم غم الود و تلخ گونه هستش و اینکه خیلی ممنونم از کامنتتون و پیشنهادتون 🪻🙏🏻
چرا فکر می.کنید ندارید؟! از کلماتتون احساس میباره. لطفاً خودتون رو دستِ کم نگیرید.
درکتون میکنم چون منم توی کمدی و جنایی اصلاً خوب نیستم.
صرفا احساس تمام چیز نمیتونه باشه.. رعایت اصول.. خسته نکردن مخاطب.. تکراری نبودن موضوعات… بنده بیشتر هدف از نوشتم اینه که اثری از خودم خلق کنم و بابتش به خودم افتخار و بعد هر بار خوندش ارامش و حالم خوب بشه همین.. و بازم تشکر از محبتتون نسبت به بنده
علی رغمِ اینکه میفرمایید سر رشته ای ندارید ، ولی بسیار حرفه ای و فکر شده مینویسید …
ای کاش میشد نوشته هاتون رو تویِ یک کتاب جمع کرد … یقینا اون کتاب، منبعِ حس و زیبایی میشد .
موفق باشید.
توی فکرش هستم یک کتابچه در حد 30صفحه برای خودم فقط چاپ کنم و داشته باشمش و خیلی با ارزش میتونه باشه
چه خوب ، بی صبرانه منتظرِ خوندنشم🙌🏾
موفق باشید