نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان حس خالص عشق

دیالوگ های رمان حس خالص عشق پارت ۱۹

3
(11)

دیالوگ های پارت ۱۹ حس خالص عشق

-داد میزد ، اعتراض میکرد ، حق رو برای خودش میدونست …

-میخوام پیاده شم

-اوردوز کرده بوده … دیر رسیدن ….

-دروغ نگید ، حتی به شوخی

-انقدر نگو بابام …. نگو بابام !

-من خودم دلیلشو نمیدونم ….

-مامانم چی میشد ؟؟ بی کس و کار نمیتونستیم ولش کنیم …

-همه میگفتن خیلی مرد خانواده دوستی هست ….

-این همه ماجرا اتفاق افتاده بود تا او و اسرا رو از هم جدا کنند …

-اون که از همه ی زندگی اسرا با خبر بود …

بچه ها خودم برای پارت ۱۹ خیلی هیجان دارم

همین امروز میزارمش ❤️😍

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا : 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

HSe

هلیام ...
اشتراک در
اطلاع از
guest
8 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لیلا ✍️
1 سال قبل

مرده شورتو نبرن ببینید چیکاد میکنین با آدم🤕🤒

بیصبرانه منتظر پارت بعدیم

saeid ..
1 سال قبل

خیلی زود بزار پارت بعدی رو
خیلی قشنگ بود

sety ღ
پاسخ به  HSe
1 سال قبل

به جز من قادر هم یه وقتایی تایید میکنه این دیالوگ ها رو هم قادر تایید کردش😁
چشم❤

دکمه بازگشت به بالا
8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x