نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان قَراوُل

رمان قَراوُل پارت ۲۴

4.7
(23)

راحله به مغزش فشار می آورد بلکه رسول نامی بیابد و البرز منتظر نگاهش می کند
– نه …این چند ماه رسول نداشتیم
البرز چپ چپ نگاهش می کند
– راحله … راحلههه
شاخک های مرد تیز می شود … گربه است؟
جسم ظریفش بین چهارچوب پیدا می شود
آشوب با دیدن البرز لحظه ای مکث می کند … هرجا می رفت این لعنتی بود
به خودش می آید و با صدای نازکش زیر لب سلام می کند … البرز سری تکان می دهد و راحله استقبال می کند
– سلااام پرنسس … جانم چیشده؟
ابروهای البرز بالا می رود … پرنسس؟ … دقیق نگاه می کند … پرنسس هم به او می آید اما گربه بیشتر!
باز آن نقاب را به صورتش زده … همان که با هر حرکت صورتش جرینگ جرینگ صدا می دهد
آشوب اما درونش دچار آشوب شده … او اینجا … با راحله چه می خواست؟ … آن هم تنها!
سعی می کند بی توجه باشد
– دارو های دی آشوبو اومدم بگیرم … خودش هاسپیتال شهره نمی تونه بیاد بگیره
– اوکی … بیا تو تا برم بیارم
آشوب داخل می شود و غر می زند
– همتون از این انگلیسیا یاد گرفتین … جای اینکه باهاشون مقابله کنین زبونشونم رواج میدین
راحله می شناسد آشوب را … او روی این نکات ظریف خیلی حساس بود … فرهنگمان … استقلالمان … اینها همه جزو آرمان های آشوب بود
راحله می رود به سراغ دارو ها و آن دو را تنها می گذارد
البرز از جا بلند می شود … دیگر کجا را بگردد که نگشته آخر؟
– کاری نداری گربه؟
آشوب نگاهش می کند … او نمی تواند اینجا تنها با راحله باشد … اصلا چه معنی داشت؟ … روستا یک سری قوانین دارد
نمی داند چرا اما حرص دارد کلامش
– نه می تونین برین خرس!
البرز خنده اش می گیرد … چرا به این دختر که می رسید اخلاقش عوض میشد؟
با انگشت اشاره ضربه ای به آویزهای نقاب آشوب می زند
– هیس … این پرستارِ از ناف لندن اومده می شنوه دیگه حساب نمی بره کسی
خنده می رود بر لب آشوب پدیدار شود که به زور نگهش می دارد … از نظر او هم انگلیسی حرف زدن احمقانه است؟
– آقای مالک من هرچی فکر می کنم کسی به اسم رسول به ذهنم نمیاد همچنان … آشوب بیا داروها
البرز نفسش را با فشار بیرون می دهد
– دنبال کسی به اسم رسول می گردین؟
البرز نگاهی به چشمان آبی دختر می اندازد
– ای بگی نگی
آشوب داروهارا از راحله میگیرد
– خب من یه رسول میشناسم … تازه اومده ده
البرز لحظه ای از حرکت می ایستد تا حرفش را تحلیل کند … آخرش گربه ی مورد علاقه اش از کل این ده به درد بخور تر است
– تو معرکه ای دختر … آدرسی چیزی داری بدی بهم؟
آشوب متعجب از این همه شوق او سر تکان می دهد و هیچ حواسشان به راحله ای که به جو میانشان اصلا حس خوبی ندارد،نیست
– آدرس که نه … ولی چشمی بلدم خونه ای که توشه رو نشون بدم … یه مقداری خارج از دهِه
البرز با شعف نگاهش می کند
– تو واسه این ده زیادی به حضرت عباس … منتظر چی پس … بریم پِی یِش
آشوب از میزان شور و شوق او خودش هم به هیجان می آید … چه خوب که می تواند بعد از آن همه کمکی که در حقش کرد،او هم کاری بکند برای جبران
البرز می ایستد و با همان وقار و جنتلمنی شهری اش با دست به جلو اشاره می کند که یعنی اول شما!
راحله دیگر از این متعجب تر نمی شود … تا قبل آمدن آشوب با یک من عسل هم نمی توان خوردش حال …!
این دختر مهره‌ی مار داشت؟ … قبول زیباست … اما انقدرش هم دیگر زیادی است!
– خدافظ راحله … برای داروهاهم ممنون
راحله لبخند زوری بر لب می نشاند و البرز فقط سرش را به معنای خداحافظی برایش تکان می دهد
چشمان راحله بدرقه می کنند دختری ساکت و مردی که مدام اذیتش می کند
حسادت می کند؟ … آری حسادت می کند … او درس خوانده ی ده است … پرستار است … همه ی توجه ها باید برای او باشد نه آن دخترک بی سوادی که فقط چشم هایش برق می زد و سرجمع روزی ده کلمه سخن نمی گفت
دندان قروچه ای می کند و کاغذ هایی را که البرز با بدخلقی هر کدامشان را گوشه ای پرتاب کرد را جمع می کند
_______________________

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا : 23

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Sahel Mehrad

پریشان در پریشان در پریشان ...
اشتراک در
اطلاع از
guest
18 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نازنین
نازنین
6 ساعت قبل

ای بابا این اوضاع خراب یه حسود خانوم کم داشت که راحله خانوم تکمیلش کرد…چه حرف بی ربطی یعنی آدم فقط باید عاشق دکتر مهندسا بشه بی سواد دل نداره دختره ی عقده ای😏ممنون بابت پارت ساحل جونم

نازنین
نازنین
پاسخ به  Sahel Mehrad
6 ساعت قبل

یکی ازدوستای مدرسه ای من یکی از نخبه های زمان خودمون بود تو کلاس حرف اول رو میزد اما خب بخاطر شرایطش تا دیپلم نتونست بیشتر بخونه اینجوری بگم اونایی که درسشون افتضاح بود یه کاره ای شدن اما این بنده خدا نه خانه دارشد هرکس یه موقعیتی داره ولی بخدا میتونم بگم از فوق لیسانس شعورش بیشتره در این حد ولی متاسفانه امثال راحله زیادن که درس خوندن اما قد یه نخود شعور ندارن….داستانت رو خیلی دوست دارم خسته نباشی گربه خانوم😂😂

نازنین
نازنین
پاسخ به  Sahel Mehrad
6 ساعت قبل

آفرین به تو دقیقا باوجود اینکه مال زمان گذشته هست مثل کوه پشت دخترشه دست مریزاد

𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
6 ساعت قبل

میخواستم بیام با این کاور دهه چهل بزنمت که کامنتتو دیدم😂
خان قشنگ لوک خوش شانسه🤣

𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
پاسخ به  Sahel Mehrad
6 ساعت قبل

بلاخره وقت انتقام رسیده ادمین گرامی ساحل دوباره عکس عوض کرده به جریمه نقدی محکومش کنید🤣🤣🤣🤣

𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
پاسخ به  Sahel Mehrad
4 ساعت قبل

عدالت باید رعایت شه بخشش هم لازم نیست اعدامش کنید🔫

مائده بالانی
6 ساعت قبل

خسته نباشی ساحل جان
مثل همیشه عالی و بی نقص شیفته نوع روایت و قلمت هستم.❤️

Setareh Sh
6 ساعت قبل

به به راحله خانمم نومزد دزد حسود عقده ای 😑😐😬🤢🤮.
چقدر چندش و مستراب این راحله 🤢🤮🤢🤮.
سیمرغ بلورین چندش ترین دختر سایت تقدیم می شود به:
راحله خانم🤢🤮.
ساحل گلی 😍❤️.تورو خدا یه فکری به حال این شاهرخ و راحله بکن خیلی سم شودن 🤢🤮.اصلا این دوتا رو باهم شیپ بکن ☺️.شیپ راحله و شاهرخ چطوره خواهر🤔🙂❤️؟

خواننده رمان
خواننده رمان
5 ساعت قبل

فقط این وسط راحله رو کم داشتیم که بخواد با اشوب رقابت کنه تو بدست اوردن دل البرز .نمیدونه دل البرز فقط مال آشوبه.کاور جدیدت هم قشنگه فکر کردم البرز و آشوب باشن که گفتی خان و صدیقه است. به اونا هم میخوره تیپ دهه پنجاهیه

دکمه بازگشت به بالا
18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x