شعر
شعر
ای شاهد رسوایی دلدار بده دستم
از بوی خوش زلفش می خواره و بد مستم
گویید به او اندک لطفی بکند بر من
بی او نتوان سر کرد او هست که من هستم
ای باد صبا لطفا بویی برسان از او
گر کز نرسد بویش رسوای جهان هستم
دل ده به دلم لیلی مجنون بنما من را
تا چشم تورا دیدم از پیله ی غم جستم
گر دل ندهی بر من فریاد زنم در شهر
ای خلق به او گویید من عاشق دلخسته م
در خانه ی من هر دم طنازی بکن شیرین
دور دل خود شالی از عشق به تو رستم
#فاطمه.برزهکار
شعرش زیبا بود😍👌 روون با احساساتی عمیق🙂
شعر منه
مرسیی❤️
معرکه بود دختر، واقعاً بهت تبریک میگم☺سبکت شبیه به نظامیه. استعدادت رو دست کم نگیر
خیلی ممنونمم
اووووووووو فاطمه خانم شاعرشدی😍😍😍😍
رو نکرده بودی😂
آقا یکی بگه رمان من رسیده یا نرسیده؟
😂😂😂از این به بعد رو میکنمم
رسید رسید