ماه: تیر 1402
-
رمان حس خالص عشق
رمان حس خالص عشق پارت ۷
چشمام رو به سختی باز کردم ، همه چی دور سرم میچرخید …. سریع بلند شدم و دیدم روی تخت…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی )
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی) پارت ۱۱
《آرتا 》 -بله؟ از تراس بیرون اومدم و وارد اتاق شدم ، بعد از تموم شدن مکالمه گوشی رو قطع…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت ۸
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_هشت ×××× 《آریانا》 گوشی ام رو که بالاخره شارژ شده بود رو از برق کشیدم… خدای من…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۱۲
_من هرکاری دلم بخواد میکنم به کسیم هیچ ربطی نداره _مهیارررررررررر _چیه پدربزرگ؟ خسته شدم از بس برام تصمیم گرفتین…خسته…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part10
بی بی گلی پلاستیک های پرتخمه و با لواشک و آلوچه هایی که خودش درست کرده برای تو راهشان داد…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۳۴
نمیتونستم به خانوادم اصل ماجرارو بگم…چون هیراد انتخاب خودم بود و بابا و مامان هم…زیاد راضی به این وصلت نبودن……
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 28
-من میگیرم بالا تو تآ بزن.. سری تکان دادم و بی حواس نسبت به سینی روبه رو زانو زدم تا…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۳۳
خندیدم… اراد نشست و منم برای چایی با شیرینی اوردم و کنارش نشستم رزا_اراد…اگه گفتی چی برات درست کردم اراد_اوممم…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیینه شکسته
رمان آیینه شکسته پارت هشتم
رمان آیینه شکسته پارت هشتم شیراز_ سال ۱۴۰۰ # راوی دوباره نیم نگاهی به ساعت مچی مشکی رنگش انداخت و…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۸
خود را درون اتاق پرت میکنم و با بستن در به آن تکیه میدهم چه شد که به اینجا رسیدم…
بیشتر بخوانید »