-
دلنوشته
دلنوشته عاشقانه ی غمگین
امروز صبح مثل همه ی صبح ها از خواب برخاستم و با ذوق فراوان صبحانه ی مفصلی چیدم.. شمع روشن…
بیشتر بخوانید » -
رمان غم شیرین
رمان غم شیرین پارت چهارم
رمان غم شیرین پارت چهارم پدرم مرد زندگی من الان حالش وخیم است نه نه دروغه با داد گفتم دروغه…
بیشتر بخوانید » -
رمان غم شیرین
رمان غم شیرین پارت سوم
همیشه وقتی صبح را شروع میکردم حتی نشد که حس خوشایندی نسبت بهش پیدا کنم زیرا من به دنبال گرمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غم شیرین
رمان غم شیرین پارت دوم
سلام به آن خداوندی که تمام جهانم اوست #پارت-اول شروع رمان : غم شیرین پارت دوم به خاطر همین با…
بیشتر بخوانید » -
رمان غم شیرین
رمان غم شیرین پارت اول
سلام به آن خداوندی که تمام جهانم اوست #پارت-اول شروع رمان : غم شیرین مقدمه : دلارای مفخر دختر ۱۶ساله…
بیشتر بخوانید »