-
رمان غرامت
غرامت پارت 59
“یامور” -آقای مالک امینی دفاعی دارین از خودتون؟ وکیل کنار مالک با جدیت برای قاضی سری تکان داد و گفت:…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 58
اعت در رون مطب سپری کردم و الان یک ساعت. زمانش فرا رسیده. “ممکنه خونریزیات شدید باشه” -من و..ببر..تو دسشویی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 57
* -روی تخت دراز بکش و لباستو بده بالا. سری تکان دادم و روی تخت سرد دراز کشیدم پوستداغم با…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 56
من مات شدهام از زندگی و فراموش شده برای خدا.. دلم میخواست بلندشوم و جیغ بکشم ولی در توانم نبود…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 55
زیر لب لعنتی زمزمه میکند و به سرعت از اتاق خارج میشود ذهنم با پیچیدن درد بیشتر از حرکات مالک…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 54
بدون لحظهای درنگ دوباره وارد سالن میشود و مرا با کلی سوالهای بی جواب تنها میگذارد و ای کاش هیچوقت…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 53
دنیا در سرم گردان شد و کاغذ از دستانم رها شد، که به موقع امیر لیوان آب سرد را به…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 52
*** هرقدمی که در راهروی سرد آگاهی بر میداشتم احساس میکردم تکههای قلبم هم میریزد و هول و ولا در…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 51
آب دهانم درون حلقم پرید و به سرفه افتادم، زودتر از آنچه که او بفهمد صدا را قطع میکنم. ترس…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 50
با اطمینان شماره اش را گرفتم “درحال تماس…” کف دست سردم را روی لبان لرزانم فشردم تماس وصل شد و…
بیشتر بخوانید »