-
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 21
و به من نگاه میکرد.. -کجا میخوایم بریم؟ چمدون و دوباره روی زمین گذاشت، انگار چیزی رو یادش رفته دوباره…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 20
کمی سرش توی کمد فرو کرد و یک تکه پارچه کوچیکی برداشت و به سمتم برگشت -سوالم چطور داشت؟ سعی…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 19
چقدر دلم هواش کرد، اون خیلی بوی آغوش بابا علیام میداد حتی حرف زدنش یا حتی یامور گفتناش.. *** گردن…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 18
از روی تخت بلند شدم و به سمت حموم رفتم تا به صورتم آب بزنم.. تمام حرکاتم از روی آرامش…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 17
نفس پر حرصم بیرون فرستادم، خودش مقصر این هیکل بیرون ریخته بود طبق اوامر برق رو خاموش کردم، که خودش…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 16
کم کم یک طرف صورتاش پوست سفید در انبوه موهای ریز زده شده پدیدار شد.. -وایستا ماشین را کنار کشیدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 15
نگاهم بالاکشید و سعی داشت پایین تنهاش را ثبت نکند همآن در کوچک را باز کرد و واردش شد به…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 14
چشمانم ترسید و به چشم های سردش خیره شد کاملا جدی بود -داری ..چی میگی؟ صدای لرزانم عجیب او را…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 13
ترس در تک تک سلول بدنم نفوذ کرده بود نمیدانستم پا در آن خانه چه عواقبی دارد، ولی تا اینجای…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 12
دست بر روی دستانش گذاشتم، که دایی اش به سمتمان آمد پلک بر چشم بستم تا کمی دردش کم شود…
بیشتر بخوانید »